۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه

نامه ای از جانب حبیب الله سربا زی به بنده



( در جواب محمد سعید ترکمان زهی ) لینک مطلب ایشان در پایین صفحه وجود دارد.

 اجازه دهید مختصر اما از آخر پاسخ مودبانه ای خدمت شما بیان کنم.
 در آخر مطلب وزین خود نوشته اید: "امیدوارم اگر جمله ای به مذاق جنابعالی خوش نیامده است به بزرگوار یتان ببخشید و بتوانید با همکاری تمام آحاد و ملل محروم با هم بر این حاکم از خدا بی خبر پیروزی بدست بیاوری" در فضای گفتمان و تعقل هرگز بنده ناراحت نمیشوم وانگهی سخنان شما در مورد حق و حقوق و محرومیت های مردم بود و کلیه این موارد را بنده قبول دارم.
 و پیشتر هم گفته ام که موارد نقض حقوق این ملت بزرگ را خوب می دانم و همین باعث می شود شبها چه بسا خواب به چشمانم نیاید. و از دعای پیروزی و موفقیت شما سپاسگذارم.
 شما در ابتدای مقاله خود نوشته اید: (برادر جان در وهله اول ما مسلمان هستیم و هر راهکار خود را از قرآن سنت می گیریم و تنها راهی را که قرآن وسنت وروش رسول مقبول صلی الله علیه وسلم برای نجات امت اسلام از هر فتنه وبحرانی برای ما مشخص نموده است را بهترین روش و برون رفت از هر بحرانی می دانیم و همانطور که رسول مقبول صلی الله علیه وسلم برای خارج کردن مسلمانان صدر اسلام از بحران های موجود در آن زمان از راه های مسالمت آمیز بهره گرفته و این امر در معاهده ها و بخشش های آن حضرت در برابر دشمنان اسلام آنرا به ثبوت می رساند اما وقتی کفار آنقدر بی وجدان شدند که الله تعالی نسبت به آنان فرمود : ولقد ذرأنا لجهنم كثيرا من الجن والإنس لهم قلوب لا يفقهون بها ولهم أعين لا يبصرون بها ولهم آذان لا يسمعون بها أولئك كالأنعام بل هم أضل أولئك هم الغافلون ( 179 ) ) . یعنی نه قلبی برای احساس حقوق ملیت ها باشد نه چشمی برای دیدن و نه گوشی برای شنیدن . در آن موقع تنها راهکاری که مفید واقع می شود جهاد است که شما آنرا خشونت نامیده اید و رسول مقبول صلی الله علیه وسلم آنرا رحمت الله تعالی معرفی می نماید الله تعالی می فرماید : وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ ۚ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ الله تعالی می فرماید بجنگید تا زمانی که فتنه ای باقی نماند . )
1. بنده پایبند به اسلام و قران و سنت هستم همچون شما و از منظر قرآن و سنت به مسائل موجود می نگرم و تفسیرشان می کنم.
2. فرموده اید که پیامبر از راه های مسالمت امیز کار گرفته اما وقتی کفار آنقدر بی وجدان شدند که الله تعالی نسبت به آنان فرمود : ولقد ذرأنا...) اسلام بر اساس وجدان و بی وجدان بودن کفار حکم جهاد نداده است. بلکه بخاطر ممانعت از اعلای کلمه الله و رفع ظلم حکم داده است. و من معتقد به جهاد هستم اما زمانی که شرایط جهاد وجود داشته باشد و در غیر این صورت آن را جهاد نمی دانم و لفظ: (اقدام خشونتبار) را برای آن می پسندم. و آن را به الله واگذار می کنم چون در جایگاهی نیستم که حکم صادر کنم. بلکه طبق احکام قران و سنت جهاد و غیر جهاد را شناخته ام. (قبل از هر چیز جهاد شامل جهاد با آلت جهادی و تن به تن نیست) و شامل افرادی که از قلم یا از منبر و رسانه استفاده می کنند می شود. و نباید عزیزانی که با رسانه های خود هزاران نفر را متحول کرده اند با دید حقارت نگریست که اسلحه به دست نگرفته اند. و اما برادر بزرگوار جهاد از خود شرط و شروطی دارد که در کلیه کتب اهل سنت ذکر شده اند و همه مذاهب اسلامی هم آن را بیان کرده اند که منجمله از این شرایط (به شرایط متفق علیه بین بنده و شما نمی پردازم که اطاله کلام نشود)
1. رعایت مصالح و مفاسد..... جهاد برای رفع کلمه الله و دفع ظلم است و اگر این جهاد باعث شود که مفاسد عظیمی مترتب شود و این دو انگیزه کاملا محجوب شوند و باعث شود که تسلط دشمن بیشتر شود و یا باعث نفرت مردم از اسلام شود.... هیچ یکی از ائمه اسلام و سلف صالح بدان امر نکرده اند. و چه بسا نهی کرده اند. .....
2......توانایی و قدرت قتال. پیامبر اسلام تا زمانی که حکومت اسلامی تشکیل ندادند و عقیده را در قلوب مسلمانان ترسیخ نکرده بودند هرگز هرگز فرمان جهاد صادر نکردند.
3. 4. 5...... شرایطی چون جهاد در لوای امام.. اذن پدر و مادر... و غیره... که من به این موارد فعلا نمی پردازم و صرفا بر روی دو مورد اول تاکید بیشتری می کنم. آقای ترکمانی گرامی آیا پاره های تن بلوچستان (جیش العدلی) ها توان قتال و دفع مفاسدی که برای آن اسلحه به دست گرفته اند را دارند؟! (تمنا می کنم بدور از احساس بیندیشید)
2. و آیا اسلحه ای که به دست گرفته و جنگی که به راه انداخته اند باعث مصالح ملت اهل سنت و بلوچ شده یا مفاسد زیادی را ایجاد کرده است؟! هیچ شخصیت فرهیخته ای مردم بلوچ تا کنون نگفته است که این جنگ ها مصلحت ما را داشته باشد. مولانا عبدالحمید یکی از بزرگ ترین مخالفان این جریان است. ایشان توان این را دارند که مردم را برای جهاد فرا بخوانند و هزاران بلوچ را منسجم کنند اما می دانند که این عمل به صلاح این ملت نیست. و تمام رهبران ما همچنین ( خواهشا نفرماید که ایشان تحت فشار است و نمی تواند چرا که نه ایشان و نه هیچکدام از علمای ما واقعا اعتقاد ندارند که این اقدام جهاد و به مصلحت ملت بلوچ است و به شدت از آن نهی می کنند چه در منابر و چه در مجالس خصوصی) پس باید از علمای خود پیروی کنیم.
3. شما بنده را در ردیف کسانی نوشته اید نوریزاد و چالنگی... که سنخیت خاصی بین عقاید و روش های ما نیست. و اگر شما هدف خاصی منظور داشتید مطمئنا جز خیر نبوده است.
4. تفسیری از تروریست آورده اید. که کاملا با شما موافقم و دولت هایی هستند همانند جمهوری اسلامی که مفهوم تروریت کاملا بر آنها صدق پیدا می کند و ما به همین خاطر به مبارزه برخواسته ایم تا فتنه های این حکومت ها را نشان دهیم. اما نه با اسلحه بلکه با قلم.
5. نوشته اید که افراد سیاسی نیاز به اهرم و قدرت فشار دارند. بنده با شما به شکل نسبی در این قضیه موافقم اما نه به هر قیمتی. اهرم فشاری که باعث شود کلیه فعالیت های ماه ها و تلاش های سالها در یک دم خراب شود هم مشکل بزرگ تری است.
6. مثالهای ذکر کرده اید که بسیاری از این روش (مبارزه منفیو مسالمت آمیز) استفاده کرده اند اما کشته شده یا ... اما مثالهای کسانی را بیان نکردید که از طریق مسالمت آمیز وارد شده و موفقیت های بسیار زیادی هم کسب کرده اند. که نمونه بارزشان علمای اهل سنت ما در بلوچستان از مولانا عبدالعزیز تا کنون... اینکه همه مطالباتشان برآورده نشده به این معنی نیست که شکست خورده اند. بلکه در هدفی که داشتند کاملا موفق بودند. هزاران نفر را اصلاح کردند و میلیون ها نفر را متاثر کرده اند. در زمان مولانا عبدالعزیز با آن حرف شنوی که مردم از ایاشن داشتند چند مورد درگیری پیش آمد و مردم از ایاشن اجازه مبارزه خواستند و ایاشن می توانستد با یک خطاب کلیه بلوچستان را یکپارچه مسلح کند اما هرگز دست به این کار نزدند. چون می دانستند که زمان و شرایط و مصلحت جامعه و مردم در این نیست و هنوز مردم آماده نشده اند. و اما تاثیر فعالیت های مسالمت امیز را صرفا با بیان یک مثال می نوسم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل: کشتار مردم بلوچ پاکستان یک امر بدیهی است اما دنیا از آن بی اطلاع. بیش از 18 هزاز کشته و مفقود که 1500 تا در همین سالهای اخیر جسدشان کشف شده...
 ماما قدیر با یک راهپیمایی 3000 کیلومتری توانستد فریاد مظلومیت خود را به دنیا برساند آنقدر اقدام ایشان جهاد بزرگی بود که رسانه ها حتی اگر می خواستند هم نمی توانستند بی خیالش شوند. ما باید این نوع تاکتیک ها را یاد بگیریم و از آن استفاده کنیم. و اگر نداشته باشیم همچنان شاهد محرومیت ها و ظلم ها باید باشیم. در آخر یک سوال کوتاه از شما دارم: (پاره های تن بلوچستان) جیش العدل و جند الله و سپاه محمد رسول الله و غیره... در طی این سالهای مبارزه چه مصالح و دستاوردهای را برای مردمی که برایشان مبارزه می کنند به دست آورده اند؟!
 (مطلب ایشان در این لینک موجود است:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر