۱۳۹۳ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

ریشه های موانع آزادی وترویج خشونت



  ریشه های موانع آزادی وترویج خشونت  
یکی از بزرگترین موانع آزادی وترویج خشونت در جوامع بشری جهل ونادانی وفقر علمی ملت ها واقوام است شعاع حرکتی و میزان دید اقوام و وتصمیم گیری شان بر اساس سطح آگاهی و دانش آنها است .
 به هر میزان که سطح علمی یک جامعه بالا برود به همان اندازه اقوام و ملتها از بند واسارت رهایی یافته و پرواز آزادی شان بالا تر می رود حتی اگر ثروت وقدرت بطور متعادل تقسیم شود باز هم فرد جاهل نمی تواند فردی آزاد باشد اگر شما فردی را تصور نمائید که آزاد باشد وتمام قدرت وثروت در اختیار داشته باشد ولی وقتی نمی داند چه کسی است وبرای چه هدفی آفریده شده است نمی تواند را ه درست را انتخاب نماید و در این مسیر دچار غرور و تکبر می گردد که این خود یکی از عوامل خشونت محسوب می گردد .و در این باره می توانیم جناب میرمرادزهی نماینده سراوان در مجلس را مثال بزنیم که وقتی شخصی بدون آگاهی ودرک وشعور علمی به قدرتی برسد حاضر می شود خاک وطن خود که مادر انسان محسوب می شود را بفروشد . و این که امروز میرمرادزهی دستش در کاسه ی دکتر شهریاری گذاشته شده وبخاطر پست ومقامی کوچک اصرار بر فروش مادرش و مجزا نمودن آن به سه تکه می نماید نشانگر همین مسئله است که مقامی در اختیار دارد ولی درک وشعور سیاسی و علمی ندارد که این خود یکی از ریشه ها واسباب خشونت ونفی آزادی برای ملت هاست . وبزرگترین وسیله افراد مغرور و متکبر برای تسلط بر اقوام وملل جهل اقوام می باشد وبرای رسیدن به اهداف شوم خود همیشه تروریست های حکومتی اقوام را بصورت هدفمندانه در جهل نگه می دارند واین مسئله را در باره بلوچستان بصورت واضح مشاهده می نمائیم . سی و پنج سال است که سایه این اهریمن سیاه بر ایران وخصوصا بر اقلیت های قومی و مذهبی مسلط است و با برنامه ریزی مداوم تلاش نموده است تا مردم بلوچستان را در جهل بی نهایت نگه دارد تا بتواند به اهداف شوم خود برسد .
 سی و پنج سال است وقتی دانشجوی اهل سنت وبلوچ برای پر کردن فرم ثبت نام به دانشگاه مراجعه می نماید فقط یک سوال آنها را از تحصیل محروم می نماید و آن سنی ویا بلوچ بودنشان می باشد . هزاران بلوچ با بالاترین استعداد پشت در های دانشگاهها مانده و محروم گشته اند . وقتی در خود شهرهای بلوچستان دانشکده ای دایر می گردد نود پنج درصد دانشجویان آن را افراد غیر بومی تشکیل می دهند . یکی دیگر از شیوه های دولت در بی سواد نگه داشتن بلوچستان این است که افراد تازه فارغ التحصیل شده را به بلوچستان اعزام نموده تا آنجا تجربه حاصل نمایند وبعد از حصول تجربه به مناطق خودشان فرستاده می شوند یعنی گویا مردم بلوچ موش آزمایشگاهی برای مجرب نمودن غیر بومی ها می باشند . آموزگارانی وارد بلوچستان می شوند که نه از تدریس چیزی می فهمند ونه اخلاق و روشی منطقی دارند .
اکثر آموزگاران مشغول خدمت در بلوچستان نوجوانان مارا با روش های غلط خود ویا بصورت عمدی و شارژ شده عقده ای بار می آورند وبا برخورد غلط خود آنها را از تحصیل فراری می دهند و یا با عیاشی و کوتاهی خود در امر تدریس آنها را با تمام جهلشان بخاطر خوشنام کردن خودشان بصورت صددرصد قبولی به کلاس بالاتر ارتقآء می ددهند واین دانش آموزان بصورت ناخواسته و حتی بخاطر نداشتن سواد حروف الفبآء فارسی در کلاس های بالاتر از تحصیل محروم می گردند . یادم هست زمانی که بنده بعنوان مدیر دبستان هفت تیر مورت در شهرستان سراوان خدمت نمودم آموزگار کلاس اول شخصی زابلی بود که حتی 14 صدای آخر کتاب فارسی را درس نداده بود که سال به پایان رسیده بود واز کتاب ریاضی که باید تا عدد صد تدریس می نمود تا عدد 5 درس داده بود وخوشبختانه در همان سال هم با دادن صددرصد قبولی بعنوان معلم نمونه در استان یک پتو هم جایزه گرفته بود . وقتی بنده بیشتر متعجب شده که از دانش آموزان کلاس پنجم از کتاب فارسی اول املاء گرفتم وحتی یک نفر هم از ده بالاتر نگرفت و متاسفانه در تاریخ دوم اردیبهشت همان سال گروهی از اداره برای بازدید به همین دبستان آمده ودر گزارش دفتر مدرسه هم همین مسئله ثبت شده بود .
 ولی عمدا در این باره توجهی از طرف اداره صورت نمی گیرد تا بچه های بلوچ بی سواد بار بیایند و این خفاشان سیاه حکومتی در استان بتوانند همیشه بر این قوم بی سواد مسلط بوده آنها را تحت استعمار خود در بیاورند و بهتر بتوانند آنها را از نظر قومی و بافت جمعیتی و مذهبی تغییر دهند . لذا این بی سوادی اقلیت های قومی و مذهبی امری هدفمند می باشد که توسط باند سیاه در حکومت آنرا اداره می نماید و این بزرگترین مانع رسیدن آزادی به ملت هاست و نبودن آزادی بزرگترین ریشه خشونت می باشد .
 لذا تا زمانی که این موانع برطرف نشوند قطعا این نا امنی و خشونت در بلوچستان وجود دارد و لازمی است . ولی متأسفانه امروز جوامع و سازمان های بین المللی و حقوق بشری بجای محکوم کردن این خفاشان سیاه که سی و پنج سال ملت هایی را در بند بی سوادی نگه داشته اند کسانی را محکوم می کنند که فقط برای بقآء وجود خود بنا به حق دفاعی که خود سازمان های حقوق بشری در نظر گرفته اند از خود واز حق ملت خود دفاع می نمایند .
 به امید روزی که این تمام موانع آزادی برطرف شده و در جوامع ما خشونت ریشه کن شود وملت مظلوم و غیور بلوچستان در امنیت و آزادی سیاسی ، اجتماعی ، شخصی ، اقتصادی ومذهبی بسر ببرند و حاکم بر امورات وطن خودشان باشند .
 محمد سعید ترکمان زهی
 26 فروردین 1993

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر