۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه

اسلام دین رحمت


اسلام دین رحمت
 نحمده ونصلی علی رسوله الکریم
 پیغمبر امن حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ازبین تمام حقایق مسلمه کائنات این یکی از حقایق مسلم است که ارتقاء مثبت هر قوم و صلاح وبقاء ان در محبت فی ما بین واتحاد بین اقوام می باشد و بغیر از آن قافله انسانیت به ساحل امن نخواهد رسید و اصولی را که در رابطه با امن و آشتی و صلح وبقاء پیغمبر امن صلی الله علیه وسلم بیان نمودند وآن اصول را با کمال اخلاص عملا به تمام امت های دنیا نشان داد مثال آن در هیج جای دنیا ودر هیچ زمانی یافت نمی شود .
 خلاصه تمام تعلیمات اسلامی برای یک معاشره موفق این است که از سر زمین الله تعالی ظلم ، تشددو خشونت ، بربریت ، فتنه وفساد برچیده شده وفقط حاکمیت الله تعالی نفاذ گردد که تحت آن حاکمیت دست هیچ ظالمی به گریبان مظلوم نرسد و هیچ چشمی آبروی دیگری را نتواند ببیند . و هدف پیغمبر امن حضرت محمد صلی الله علیه وسلم هم این بود که انسان را به مدارج عالی از ترقی اخلاق ، ترقی روحانی ومادی برساند وبه همین مقصد الله تعالی همراه با نبی امن صلی الله علیه وسلم هدایت نامه ای به نام قرآن و همراه آن میزان عدل را نازل نمود تا بر روی سر زمین الله تعالی انصاف قائم شود به همین خاطر خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٞ ٢٥﴾ [الحدید: 25]. «ما پیامبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن روانه کرده‌ایم، و با آنان کتاب‌های (آسمانی) و موازین (شناسایی حق و عدالت) نازل نموده‌ایم تا مردمان دادگرانه رفتار کنند. و آهن را پدیدار کرده‌ایم که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است. هدف این است که خداوند بداند چه کسانی او را و فرستادگانش را به گونه نهان و پنهان یاری می‌کند خداوند نیرومند و چیره است». الله تعالی در این کتاب خود در کنار حقوق خود حقوق دیگر مخلوقات خود را بیان می دارد تا انسان زندگی خود را بنا بر هدایت وراهنمایی این کتاب منصف و آسمانی در چار چوب عدالت بگذراند . که در آن معاشره نه ظلمی واقع شود ونه حقوق شخصی و اجتماعی کسی زیر پا گذاشته شود .
 و در صورت تنازع و وقوع اختلافات آنها را بنا بر هدایات همین کتاب در چار چوب میزان موجود در این هدایتنامه حل وفصل نماید اما اگر شخصی متکبر و ظالم سر خود را در مقابل این عدالت الهی در رابطه با حقوق همنوعان خود پائین نمی کشد و حرف انصاف را نمی فهمد . الله تعالی می فرماید : وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيد برای فهماندن چنین افراد مغرور ومتکبری ما آهن ( اسلحه ) را نازل کردیم که داری نیروی فراوانی است که بوسیله این اسلحه می شود سر این فرعون های زمین را به خاک مالید وبعد الله تعالی می فرماید : ٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ سودهای فراوانی برای مردمان دارد و بزرگترین سود آن این است که پوزه متکبران را به خاک می مالد وحقوق مظلوم را از ظالم می ستاند .
 و در این راستا خود نبی اکرم صلی الله علیه وسلم حتی قبل از نبوت هم زمانی که شخصی از قبیله بنو زبید مال تجارت خود را برای فروش به مکه مکرمه آورد تا بفروشد و مال تجارت او را قلدری بنام عاص بن وائل خرید ولی از دادن قیمت آن خودداری نمود و آن شخص مظلوم وقتی در بین قریش با اشعاری دردمندانه مظلومیت خود را اظهار نمود بعضی از نیک سرتان آن قوم بر این شدند تا معاهده ای ترتیب دهند که حقوق مظلوم پایمال نشود وخود نبی اکرم صلی الله علیه وسلم هم در آن معاهده که بنام معاهده حلف الفضول بسته شد شرکت نمود و از این که توانسته بود برای رفع ظلم از افراد مظلوم در چنین معاهده ای شرکت نماید آنقدر افتخار می نمود و می فرمود :لَقَد شَهِدتُّ فِی دَارِ عَبدِالله ابنِ جُدعَانَ حِلفًا مَّا أُحِبُّ أَنَّ لِی بِهِ حُمُرَ الننَّعَمِ وَلَو دُعِیَ بِهِ فِی الإِسلَامِ لأَجَبتُ ( خاتم النبیین لابی زهره جلد 1 ص 153 ) وقتی که معاهده حلف الفضول بسته شد من در خانه عبدالله بن جدعان موجود بودم اگر بجای آن معاهده اگر کسی به من شتر سرخ هم بدهد من قبول نمی کنم و اگر کسی دوباره مرا به همچنین معاهده ای دعوت بدهد من قبول می کنم . یعنی گویا برای گرفت حق مظلوم از ظالم حتی با زور شمشیر هم حاضر بود در هر زمانی در چنین معاهده هایی شرکت نماید تا بتواند حق مظلومی را از متکبری بستاند . حال مقصد از آن معاهده چی بود ؟ آنرا شخصی غیر مسلمان اینجوری بیان می دارد که : کَانَ حِلفُ الفُضُولِ عِبَارَه عَن کَوکَبَه مُوَلَّفَهٍ مِّن رَهطٍ مِنَ الفِتیَانِ المُسَلَّحِینَ هَدَفُهُم أَن لا یَضِیعَ حَقُّ المَظلُومِ ( نظره جدیده فی سیره رسول الله کونستانس جیورجیو وزیر خارجه رومانی ) حلف الفضول مشتمل بر دسته ای از جوانان مسلح بود و مقصد آن این بود که حق مظلوم ضایع نشود . و اولین آیه ای که در آن مجوز جهاد برای مسلمین بر علیه ظالمان نازل شد همین موضوع را بیان می کند جائی که می فرماید : أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُم ظُلِمُوا ( حج – 39 ) مسلمانان اجازه دارند با کفاری که با مسلمین می جنگند آنها هم بجنگند چون بر آنها ظلم شده است . و اگر در اسلام به مسلمان اجازه جهاد داده شده است بخاطر رفع ظلم است چون مسلمان نباید در مقابل ظلم سکوت نماید . چون اگر کسی در مقابل ظلم بلند نشود فساد برپا می شود و قتل و غارت عام می شود وبه مقدسات توهین می گردد . همانطور که الله تعالی می فرماید :وَلَولادَفعُ اللهُ النَّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوَامِعَ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذکَرُ فِیهَااسمُ اللهِ کَثِیرًا (حج آیه 40 ) اگر الله تعالی بعضی ( کفار وظالمین ) توسط بعضی ( مجاهدین ) دفع ننماید پس منهدم می شوند عبادت خانه های راهبان ، نصرانی ها ویهودیان و تخریب می شوند مساجدی که در آنها بکثرت الله یاد می شود . یعنی اگر قرار باشد مسلمین جهاد را ترک کرده وفقط از راه مسالمت آمیز جهت احقاق حقوق آن هم در مقابل جبارانی که حرف انسانیت را نمی فهمند تلاش نمایند عبادتخانه هایشان تخریب می شود و یاددهانی شده که همان مساجد ومدارسی که در آنها حق گفته می شود و سبب محکم شدن نظریات قوم می شوند تخریب می گردند و این چیزی است که آنرا در تخریب مدرسه عظیم آباد زابل و فشارهای ناجوانمردانه بر مسجد مکی زاهدان وجاهای دیگر اهل سنت شاهد آن هستیم .
بطور کلی اگر مسلمان در برابر ظالم سکوت نموده و حق مظلوم را نستاند فساد بر پا شده و امنیت جامعه اسلامی را بر هم می زند که به آن فساد گفته می شود .فساد در شریعت اسلامی با معانی مختلفی وارد شده است مانند : لَوکَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلاّ الله لَفَسَدَتَا ( انبیاء آیه 22 ) . اگر در زمین وآسمان الله دیگری وجود داشت آن دو حتما به فساد کشیده می شدند ( در آنها هرج و مرج بوجود می آمد ) . وَلَوِاتَّبَعَ الحَقُّ أَهوَآءَهُم لَفَسَدَتِ السَمَواتُ وَالأَرضُ وَمَن فِیهِنَّ ( مومنون 71 ) . اگر حق دنبال باطل براه بیفتد ضرور در زمین وآسمان فساد برپا می شود . مجد الدین فیروز آبادی فساد را این طور تعریف می نماید که : وَالفَسَادُ أَخذُ المَالِ ظُلمًا . از راه ظلم مال کسی را تصاحب نمودن فساد است . یکی از تعاریف فتنه وفساد این است که افرادی را از دین شان گمراه نمودن و تخریب نظریات آنان است.
و این فساد را الله تعالی حتی از قتل مسلمان سنگین تر می داند ومی فرماید : وَالفِتنَهُ أَشَدُّ مِنَ القَتلِ ( بقره 191 ) فساد گمراه کردن از دین ومذهب سنگین تر از قتل است . یعنی اگر گروهی با اهرم فشار بخواهند بر گروه دیگری ظلم نموده وحقوق شان را پایمال نمایند ویا آنان را با فشارهای اقتصادی و اجتماعی و غیره از مذهب و دینشان برگردانند همچنان که امروز شاهد تخریب نظریات وعقاید اهل سنت بوسیله گروه های جهادی که ترتیب داده شده وفعلا در روستای چاهان نیکشهر مشغول فعالیت هستند را می بینیم . این فسادی است که از قتل آن قوم هم سنگین تر است بنا به همین ضرورت الله تعالی باز می فرماید :وَقَاتِلُوهُم حَتَّی لا تَکُونَ فِتنَهٌ ( بقره 193 ) . با این ظالم وکفار تا جائی بجنگید تا این فساد نابود گردد . لذا اجازه جهاد برای زمانی است که گروهی بخواهند با سوء استفاده از قدرت بدست آمده قومی را از لحاظ اقتصادی و مذهبی و اجتماعی به نابودی بکشانند بر آن قوم فرض می شود تا از حقوق خود و افراد مظلوم دیگر با مفسدین بجنگد و حقوق خود را از حلقوم ظالم بیرون بکشد . جنگ وخشونت چیز نا پسندی است و حتی مسلمانان هم آنرا پسند نمی کنند والله تعالی خود می فرماید ( کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتَالُ وَهُوَ کُرهُ لَّکُم ( بقره 216 ) قتال ( دفع ظلم وظالم ) بر شما فرض شده ولی شما آنرا ناپسند می دانید . جنگ بذات خود عمل نا پسندی است یعنی بنا بر قوانین فقهی حسن لغیره است یعنی برای مقاصدی مهمتر زیبا می شود ولی بذات خود نا پسند است ولی اگر در مقابل ظلم ظالم این عمل نا پسند انجام داده نشود بر اثر فساد وفتنه ظالمان نا پسندی بیشتری دامن اجتماع را می گیرد . بطور مثال وقتی دانه ای در دست شخصی ظاهر می شود پزشک در مرحله اول آنرا با پماد علاج می کند ولی وقتی با پماد علاج بی فایده بود آنرا پاره می کند تا چرک آنرا بیرون بکشد و اگر باز هم علاج نشد برای جلو گیری از پوسیده شدن بقیه اعضآء بدن با دلی ناخواسته آن دست راقطع می نماید تا فساد آن مرض به جای دیگری سرایت نکند و تخریب آن بیشتر نگردد . لذا وقتی قومی 15 درصدی و مفسد با در دست گرفتن اهرم قدرت بخواهند جامعه را فاسد نمایند و دارو و پماد عادی سبب دفع آن فساد وفتنه نشد لازم است که گروهی جوانمردانه شر آن اعضاء فاسد را از جامعه کوتاه نمایند . لذا همانطور که یک پزشک جراح با قطع نمودن یک عضو فاسد از بدن انسان جلوی فساد بیشتر را می گیرد و آن دکتر در جامعه قابل تعریف و تقدیر می شود همانطور باید کسانی که کل جامعه را از فساد مفسدان نجات می دهند باید بیشتر مورد تقدیر و تمجید واقع شوند . و این مبارزات مسلحانه خشونت نیست بلکه بزرگترین رحمت الهی است و مجاهدین بزرگترین خدمت را برای جامعه خود انجام می دهند .
 چون در اسلام خشونت وجود ندارد 
 محمد سعید ترکمان زهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر