۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه

نامه ای به برادرعزیز حبیب الله سربازی


برار عزیز حبیب الله
سربازی السلام علیکم
 با سلام و درود فراوان بر شما برادر دلسوز ومهربان برادر عزیز بنده هیچ شکی در خیر خواهی و دلسوزی شما ندارم البته اختلاف نظر چیزی لازمی است و تنها رفع اختلاف نظرات گفتگوی منطقی می باشد .
بنده معتقدم همانطور که در حدیث مناظره حضرت آدم و موسی علیهم السلام در صحیح بخاری آمده است که وقتی مناظره کردند حضرت موسی بعد از تعریف محاسن آدم اعتراض خود را بیان نمود وآدم هم بعد از بیان محاسن موسی جواب خود را اظهار کرد وهمانطور که شما بهتر مطلع می باشید جواب آدم بر موسی حجت گشت . لیکن از این حدیث به ما درس داده می شود که با وجود اختلاف نظر محاسن طرف مقابل خود را کتمان نکنیم که خارج از عدالت است .
 لذا اگر چه بنده هم جیش العدل را معصوم عن الخطا نمی دانم ولی ما نباید آنقدر تعصب بخرج بدهیم که قربانی هایشان را زیر پا خرد نموده همسو با دشمنانمان حرکت نمائیم و ادعای ما دلیلی برای دشمنانمان قرار بگیرد .
شما در مورد شرایط جها د مطلبی عرض نمودید که بنده با این نظریه حضرت عالی موافق نمی باشم اگر چه در حدی هم نیستم که اظهار نظر بنمایم البته برای آشنائی بیشتر به فهم صحیح مطالب مرا وادار می کند تا نظر خود را بیان نمایم .همانطور که در جریان می باشید جهاد بر دو نوع می باشد یکی جهاد اقدامی : که در این نوع جهاد گروهی از مسلمانان برای شکوه وعزت اسلام همیشه بر سر پیکار می باشند و این فرض کفایه می باشد که در این نوع جهاد شرایطی همچون اذن والدین ، دعوت کفار به اسلام قبل از مبارزه ، توازن قدرت و لزوم مرکز و حکومت وجود دارد و دومی جهاد دفاعی است که برای دفاع از مسلمانان در مقابل هجوم کفار و یا ظلم کفار بر مسلمین فرض قرار داده شده است ودر این نوع جهاد وجود شرایط مذکور لازم نمی باشد وخصوصا شرطی را که حضرت عالی بیان نموده بودید یعنی وجود حکومت .
اگر فرض کنیم که رسول مقبول اسلام صلی الله علیه وسلم تا زمانی که در مدینه حکومت تشکیل ندادند دستور به حکم جهاد ندادند و این جهاد بعد از تشکیل حکومت دلیل فرضیت جهاد باشد باید احکام دیگری را که بعد از تشکیل حکومت در مدینه فرضیت شان نازل شد از قبیل فرضیت زکات ، فرضیت حجاب ،فرضیت حج وفرضیت روزه را هم تحت لوای همین شرط قرار دهیم لذا تا زمانی که مسلمانان حکومت و امارت شرعی ندارند نباید این فرایض را انجام دهند . واگر برای این احکام قیام حکومت فرض نیست پس چرا برای جهاد این شرط لازم باشد ؟ در حالی که اگر تاریخ صحیح اسلام و آیات الهی را بغور توجه بنمائیم متوجه می شویم که یکی از بزرگترین اهداف جهاد قائم نمودن خلافت وحکومت اسلامی است و اگر این شرط را برای جهاد لازم بدانیم به اصطلاح منطق دَور لازم می آید که باطل است .
ودر این رابطه باید واقعه ای که در زمان خود رسول مقبول صلی الله علیه وسلم پیش آمد وحضرت رسول صلی الله علیه وسلم با سکوت خود به آن حکم جواز دادند را مد نظر خاص قرار بدهیم . وقتی که در سال 6 هجری بعد از معاهده حدیبیه حضرت ابو بصیر به مدینه منوره تشریف فرما شده ولی برای برگرداندن او به مکه تحویل دو قاصد کفار داده شد ودر مسیر مکه موفق شد یکی از آنها را بکشد واز آنجا فرار کند وبعد از باز گشت به مدینه راهی منطقه ای در نزدیکی دریا شد ودر آنجا گروهی تقریبا 70 نفری تشکیل وبدون قیام حکومت به جهاد بر علیه کفار اقدام نمود . در حالی که رسول مقبول صلی الله علیه وسلم در این مورد سکوت نموده و جواز این عمل جهاد بدون قیام حکومت را صادر نمودند .اگر بنا به قول حضرت عالی اقدام جهاد بدون قیام حکومت جهاد نیست بلکه اقدامی خشونت بار است و جواز شرعی ندارد . پس حرکت بزرگ این بزرگواران که حتی موجب شکست بعضی از بند های معاهده حدیبیه شد زیر سوال می رود . در حالی که بعضی از آن مجاهدان در آن را ه شهید شدند وخود ابوبصیر رضی الله عنه هم شهید شدند . لذا آیا به نظر شما ابوبصیر وکسانی که در آن مبارزات غیر شرعی کشته شدند شهید هستند یا در جهالت مرده اند ؟
در آخر این بحث لازم می دانم جمله ای از رساله ی نوای قلم از استاد حضرت مولانا زاهد الراشدی را یاد آور شوم که می فرماید : یکی از شرایط جهاد این است که حکومتی قائم شده وامیرالمومنین دستور داده باشند اما وقتی حکومتی اسلامی که نفاذ شریعت را مقدمه کار خود بداند وجود ندارد ویا حکومت های اسلامی تخلیه فکری اسلامی شده باشند این وظیفه به علماء کرام محول می شود واین یک اصول فقهی است که خیلی از احکام شرعی بر قیام حکومت اسلامی موقوف می باشند ولی وقتی حکومت اسلامی وجود ندارد ویا حکومت اسلامی مسئولیت را نمی پذیرد . مسئولیت به علماء وافراد نیک امت محول می گردد . مانند اقامت نماز ،اقامت جمعه و عیدین ، حل تنازعات نکاح وطلاق ، وصول و مصرف زکات . که خوشبختانه این مسائل هم موقوف به قیام حکومت اسلامی هستند ولی بدون همکاری حکومت ها وصول زکات وبقیه اعمال را علما ونیکمران امت انجام می دهند . همینطور اگر برای اجرای حکم جهاد حکومت اسلامی وجود نداشته باشد ویا این مسئولیت را نپذیرد این تقاضای اهم دینی بر گردن علماء فرض می شود که این خلأ را پر کنند و با فتوی و اعلان خود به جنگ ها حیثیت شرعی جهاد بدهند . پس چرا وقتی هم برای وصول زکات وهم برای جهاد قیام حکومت اسلامی لازم است امروز علماء وصول زکات را وظیفه خود می انند وتنها جهاد را موقوف به این شرط قرار می دهند ؟ و اگر بنا به قول شما این شرط را برای جهاد لازمی بدانیم پس چند صد سال است که جهادی شرعی وجود ندارد و تمام کسانی که در زمان حاضر بدون قیام حکومت اسلامی می جنگند بر باطل و جهل قرار دارند . در حالی که این ادعای ما با تعداد کثیری از احادیث نبی اکرم صلی الله علیه وسلم در تعارض می باشد ماننداین احادیث :
 قال رسول الله صلى الله عليه وسلم " ثلاث من أصل الإيمان الكف عمن قال لا إله إلا الله ولا نكفره بذنب ولا نخرجه من الإسلام بعمل والجهاد ماض منذ بعثني الله إلى أن يقاتل آخر أمتي الدجال لايبطله جور جائر ولا عدل عادل والإيمان بالأقدار( ابوداوود )  
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " لا تزال طائفة من أمتي يقاتلون على الحق ظاهرين على من ناوأهم حتى يقاتل آخرهم المسيح الدجال " . رواه أبو داود
 وأخرج مسلم من حديث جابر بن عبد الله يقول سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول لا تزال طائفة من أمتي يقاتلون على الحق ظاهرين إلى يوم القيامة
 در رابطه با آیه ولولادفع الناس فرموده بودید .
که باید به چند جمله ی زیبای ابو محمد المقدسی از کتاب الجهادوالسیاسۀ الشرعیّه کفایت کنم .
 که می فرماید :يبين الله تبارك وتعالى في هذه الآيات المحكمات أن الفساد المترتب على المدافعة والضرر المتوقع من الجهاد ؛ لا شيء – وإن عظمه الناس وكرهوا الجهاد من أجله – في مقابل ما ينتج عن ترك الجهاد من فساد ؛ ولذا أهمل سبحانه ولم يذكر ما يترتب على المدافعة والجهاد من مفاسد قد يضخمها كثير من السذج السطحيين؛ وذلك لأنها لا تذكر بالمقارنة مع تلك المفاسد العظيمة المترتبة على ترك الجهاد . فالله ذو فضل على العالمين بما شرعه للمسلمين من فريضة جهاد الكفار ودفع فسادهم وإفسادهم وشركهم ، وبما قدّره من علو توحيده وغلبة المؤمنين الذين تصلح بهم الأرض، ولو بعد حين يقول سيد قطب رحمه الله - متبجح لا يكف ولا يقف عن العدوان إلا أن يدفع بمثل القوة التي يصول بها ويجول ، ولا يكفي الحق أنه الحق ليوقف عدوان الباطل عليه ؛ بل لا بد من قوة تحميه وتدفع عنه ؛ وهي قاعدة كلية لا تتبدل ما دام الإنسان هو الإنسان " . وقد عدد الله في الآيات أعظم المفاسد المترتبة على ترك الجهاد فذكر فيها؛ فساد المعمورة ومن عليها ؛ ولا شك أن أعظم فساد في الأرض ؛ الإشراك بالله بصوره المتنوعة ؛ سواء بإعلان التنديد له بدعوى أنه ثالث ثلاثة أو بنسبة الصاحبة والولد إليه كما يفعل اليهود والنصارى، أوبما نشاهده اليوم من تنحية شرع الله وتسلط طواغيت الأرض بشرائعهم الشركية على رقاب العباد ومنحهم لسلطة التشريع المطلقه لأنفسهم ولشركائهم المتفرقين .. فما هذا وذاك إلا شيء من الفساد العظيم والمتشعب الذي ترتب على ترك الجهاد ومدافعة الكفار
 و اگر به اکثر تفاسیر قرآن رجوع نمائیم دفع شرار و مفاسدالکفار در این آیات توسط جهاد صورت می گیرد . فرمودید : و آیا اقدامات جند الله و جیش العدل خصوصا با گرفتن گروگان به جز مفسده های چون (کشته شدن بلوچهای مرز نشین، و ده ها نفر دیگر در زندان ها، بسته شدن شریان حیاتی مردم فشار مضاعف اقتصادی و امنیتی و بر مردم بی گناه اهل سنت ....) چیز دیگری تا کنون داشته است؟ این جملاتتان را خالی از احساسات و تعصب نمی بینم چون کشته شدن مرزنشینان را هر فرد بلوچستان می داند که 35 سال است که ادامه دارد و ربطی به جیش العل ندارد و همینطور اعدام زندانیان بلوچ وفشارهای اقتصادی . این موارد ربطی به جیش العدل ندارد و مربوط نمودن این مسایل جزء تعصب ما را به مسایل چیز دیگری نشان نمی دهد چون تنها از منطقه بنده یعنی بخشان سراوان قبل از تشکیل جیش العدل در مرزها دهها جوان مغزشان بیرون ریخته شده است . وفشار اقتصادی که بعد از حملات جیش العدل بر مردم منطقه وارد شده است آیا قبل از ظهور آنها اقتصاد ومعیشت مردم بلوچستان خوب بوده ؟
 آیا قبل از ظهور جیش العدل در طول 23 سال وقتی برای سرمایه گذاری در مناطق نبوده؟
 آیا قبل از ظهور جیش العدل در منطقه لیسانس و فوق لیسانس گازوئیل کش نداشتیم ؟
 امروز بنا به گفته جناب عالی اگر عزیزان جیش العدلی ما جائی پر امن برای خود ندارند و نمی توانند امنیت خود را حفظ نمایند دلیلش باطل بودن سازمان آنها نیست بلکه دلیل آن ضعف ایمان ما وکمبود احساس ما نسبت به مسایل و تأثیر تبلیغات منفی دولت بر ذهن ماست . و اگر بقول شما دلیل بر حق نبودن جیش العدل این است که تمام دنیا مجاهدان را تروریست می نامند پس باید از کل اسلام دست بشوئیم چون در تمام دنیا همین تلاش در جریان است که اسلام دین دهشتگردی است .
در تمام دنیا نبی اکرم صلی الله علیه وسلم توهین می شود لذا باید او را هم نعوذ باالله تروریست معرفی بکنیم. در تمام دنیا کفار تلاش می کنند قرآن را محرک تروریست ها معرفی بکنند لذا باید دست از قرآن هم بشوئیم . برادر عزیز عملکرد دنیا برای ما ملاک نیست چندی پیش شما هم در جریان بودید که مردم معترض اوکراین چندین نفر از سربازان اوکراین را به گروگان گرفتند ولی هیچ کشوری و هیچ سازمانی آنها را تروریست معرفی نکرد بلکه بر عکس همه سازمان ها از عمل آنها حمایت نموده اعلان کردند که این گروگانگیری بخاطر این بوده که از قتل ملت توسط ارتش جلوگیری شود . وقتی سازمان های کفری گروگان گیری افراد خود را این گونه توجیه می کنند چرا ما نباید گروگان گیری جیش العدل را با همین مقصد حمایت کنیم ؟
 امروز کفار در مقابل مسلمانان ید واحد شدند و در هر حال همدیگر را حمایت می کنند حتی اگر بر باطل و ظلم هم باشند وامروزه متأسفانه ذرایع ابلاغ آنقدر تحت تاثیر تبلیغات کفار قرار گرفته است که اگر یک کافر در جائی کشته می شود مانند طوفان به آن حمله می کنند وبا آب و تاب آنرا در دنیا با مظلوم نمائی بیان می کنند ولی وقتی حادثه ای چون تعلیم القرآن راولپندی با بیش از 100 شهید پیش می آید صدای همه در نطفه خفه می شود .
 برادر جان ما نباید از تبلیغات اجانب تاثیر بگیریم ما باید حق را خودمان با دلایل اسلامی تشخیص بدهیم . من از شما می پرسم وقتی یک درجه دار توسط جیش العدل کشته شد که نباید می شد ولی تمام فعالین سیاسی همچون شما ودیگر دوستانتان آنرا محکوم نمودید وتا چند روز این مسئله را خط قرمز روزنامه ها قرار دادید . اما چرا وقتی یک جوانی که در سن 15 سالگی بخاطر فشار به خانواه اش بنا بر برگشت برادرش به ایران توسط وزارت اطلاعات فک وبینی او شکسته می شود و حتی عفونت آن را اخبار های فعالین حقوق بشری همچون هرانا هم نشر می کنند ولی بخاطر عفونت کلیه و سرباززدن زندان بانان از علاج در زندان مظلومانه وفات می کند صدای هیچ یک از شما در نیامد ؟
 مگر او از نظر شما انسان نبود ؟ شما که ادعا دارید صدای بلوچ ها را به دنیا برسانید در حق این مظلوم بلوچستان چکار کردید ؟
آیا در این میان جیش العدل مقصر است یا خواب بودن ما تقصیری بزرگتر از جیش العدل است ؟
 گفته اید که جیش العدل به سخنان علماء وخصوصا شیخ الاسلام توجهی نمی کند . بنده نمی توان در این مورد اظهار نظر بکنم چون جیش العدل بهتر از شیخ الاسلام خطرات و مشکلات خود آگاهی دارد وکسی دیگر از مشکلات آنها خبر ندارد فقط این تهمت را به زمان می سپاریم تا ببینیم جیش العل چه عکس العملی نسبت به علماء وشیخ الاسلام نشان می هد.
 البته بنده علماء وجیش العدل را در این مسئله همسو تصور می کنم. نوشتید تلاش جیش العدل موافق با موازین شرعی نیست . بنده این جمله شما را تهمتی بر علیه آنها تلقی می کنم چون شما دارید بدون اطلاع دقیق از آنان این جمله را با قلم خود تحریر می کنید و در این موارد الله تعالی به ما دستور تحقیق کامل داده است که اگر بدون تحقیق جمله ای بر زبان برانیم و آن راست نباشد موجب نارضایتی الله تعالی می شود ظبق آیات و احادیث . تلاش های افراد خاصی را بیان داشتید و علت موفقیت شان را سیستم قوی سیاسی در کنار نظامی می دانید پس چرا شما افراد سیاسی خود را از گروه نظامی تان جدا تصور می کنید شما با سیاست تان از آنها حمایت بکنید سیاست شما و اسلحه آنها . ملت مان را به موفقیت نزدیک تر می کند در ضمن به این مسئله هم باید توجه داشت که دشمن عبدالله اوجلان و ماندلا وغیره حکومت های عاقلی بودند ومتاسفانه حکومتی که جیش العدل با او می جنگد بی شعور ترین حکومت جهان است .
حکومتی که عبدالله اوجلان وماندلا با آن در جنگ بودند نسبت به قوانین خودشان وقوانین سازمان های حقوق ببشری تا حدودی پایبند بودند ولی شما آیا ایران را پایبند به قوانین حقوق بشر و یا قوانین خود شان می دانید ؟
 ودر رابطه با کشتن درجه دار باید عرض کنم نباید کشته می شد ولی فقط می توانم یاد آور شوم که در اسلام حکمی بنام مقابله به مثل وجود دارد که جدای از قصاص است که شما متذکر شده اید. در آخر از جناب عالی بخاطر گرفتن وقت تان عذر می خواهم بنده هدفم این است که حق به حقدار برسد .
ما نباید احساساتی برخورد کنیم بلکه با بینشی بهتر به مسایل بنگریم . سعی نکنیم بین افراد سیاسی و تسلیحاتی خلأ بیشتر شود وظیفه ماست خود را به آنان نزدیک نموده و همگام با هم به مجاهدات مان ادامه دهیم برخورد مان نسبت به همدیگر طوری نباشد که دشمن ما در این میان نفغی حاصلش شود.
 امیدوارم در تمام مراحل زندگی تان موفق و موید باشید .
 به امید پیرزوی ملت ایران بر حکومت فاشیست آخوندی 
 محمد سعید ترکمان زهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر