۱۳۹۳ تیر ۲۵, چهارشنبه

آیا شیعه کافر است یا مسلمان ؟

فیصله در دست شماست 
بخوانید ونظر خود را بنویسید !
آیا شیعه کافر است یا مسلمان ؟
اهل سنت وحفاظت قرآن – شیعه وتحریف قرآن

ابتدای نزول قرآن مجید در تاریخ 21 رمضان المبارک مطابق با 10 اگست سال 610 میلادی شروع شد در آن زمان عمر نبی اکرم % مطابق با تاریخ قمری 40 سال و 6 ماه و12 روز و مطابق با حساب شمسی 39 سال و 3 ماه و22 روز بود .
( الرحیق المختوم ص 96 – 97 ) 
آیات اولیه ای که بر نبی اکرم % نازل شدند 5 آیه اول سوره علق بودند که هنگام تکرار حضرت جبرئیل ٪ نبی اکرم ٪ آنرا زیر زبان تکرار می نمود که الله تعالی بعد در آیه 16 سوره قیامه فرمود ای نبی زبانت را حرکت نده ودر همین سوره آیه 17 و 18 می فرماید بی شک این قرآن را در سینه تو جمع نمودن و آنرا به تو یاد دادن وظیفه ی ماست لهذا وقتی آن برایت خوانده می شود با توجه گوش کن .
وسال وفات نبی اکرم ٪ جبرئیل دوبار از زبان رسول مقبول اسلام ٪ آنرا گوش نمود گویا که سینه مبارک نبی اکرم ٪ بزرگترین وصحیح ترین مخزن قرآن بود که شائبه کوچکترین اشتباهی نسبت به آن کفر محسوب می گردد . اما چونکه نزول قرآن بصورت صوتی بود رسول مقبول اسلام ٪نحوه صحیح تلفظ و اعراب را هم به شاگردان خود یاد می داد وبعد از هجرت به مدینه منوره اولین کاری که انجام داد ساختن مسجد وبنای سایبانی بنام صفه جهت تدریس قرآن بود که اساتذه در آن محل به شاگردان خود تعالیم می دادند همانطور که حضرت عباده بن صامت ^ می فرماید وقتی که کسی هجرت کرده به مدینه منوره می آمد ما او را به یک انصاری تحویل می دادیم تا به او قرآن بیاموزد و در مسجد النبی آنقدر تعلیم القرآن بالا گرفت که نبی اکرم ٪ دستور داد آواز خود را پست کنید . وشب وروز صحابه کرام # مشغول حفظ قرآن مجید بودند و چون حافظه اعراب در آن زمان خیلی قوی بود طوری که تمام اعراب نسب خود و حتی نسب اسب های خود را هم از بر کرده بودند لهذا در وقت کمی تعداد زیادی از آنان توانستند قرآن مجید را حفظ نمایند بطوری که در سال 4 هجری حادثه المناک بئر معونه ( حادثه قرّآء ) پیش آمد ودر آن 70 صحابی که همه آنان از حافظان قرآن بودند شهید شدند ودر نتیجه همین ذوق وشوق حفظ قرآن بود که در زمان خود نبی اکرم صلی الله علیه وسلم جماعت بزرگی از اصحاب رضی الله عنهم جزء رده ی حافظان قرآن قرار گرفتند طوری که فورا بعد از وفات نبی اکرم صلی الله علیه وسلم در سال 11 هجری در جنگ یمامه 700 حافظ قرآن به شهادت رسیدند و ازمشهورترین حافظان آن جماعت دربین اصحاب می توان اسامی زیر را نام برد .
حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه حضرت علی المرتضی رضی الله عنه حضرت طلحه رضی الله عنه حضرت سعد رضی الله عنه حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه حضرت سالم رضی الله عنه حضرت ابو هریره رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه حضرت عمروبن عاص رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عمرو رضی الله عنه حضرت امیر معاویه رضی الله عنه حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه حضرت عبدالله بن سائب رضی الله عنه حضرت عایشه صدیقه ام المومنین رضی الله عنها حضرت ام المومنین حفصه رضی الله عنها حضرت ام المومنین ام سلمه رضی الله عنها ( مقدمه معرف القرآن ، ص 81 ) 
در کنار حفظ قرآن نبی اکرم صلی الله علیه وسلم از کتابت آن فراموش نشده بلکه هر زمان که آیه ای نازل می شد دستور می داد او را بنویسند وکاتب وحی حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه کاتب خصوصی رسول مقبول بودند ودر کنار حضرت زید کاتبان وحی دیگری به نام های حضرت ابوبکرصدیق رضی الله عنه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه حضرت علی مرتضی رضی الله عنه حضرت ابی بن کعب رضی الله عنه حضرت زبیر بن عوام رضی الله عنه حضرت معاویه بن ابوسفیان رضی الله عنه حضرت مغیره بن شعبه رضی الله عنه حضرت ابان بن سعید رضی الله عنه حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه حضرت ثابت بن قیس رضی الله عنهم اجمعین ولعنه الله علی اعدائهم الی یوم الدین بودند که کار کتابت را بعهده داشتند . 
( فتح الباری جلد 9 ، ص 18 ) 
ورسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم آنقدر به امر کتابت اهمیت می داد که صحابی بنام عبدالله بن سعیدبن العاص رضی الله عنه که در زمانه جاهلیت مشهور به کاتب بود را ماموریت دادند تا صحابه رضی الله عنهم را نوشتن وسواد یاد دهد که در عهد نبوی تعداد کاتبان وحی به 40 نفر رسیدند . 
( علوم الحدیث از دکتر صبحی صالح ، بیروت ) 
هر بار که آیه ای نازل می شد پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم به آنها دستور میداد که این آیه را در فلان سوره وبعد از فلان آیه قرار دهید واصحاب جلیل القدر او بر روی برگ درخت ، برروی سنگ ، بر بروی پوست و بر روی استخوان آنها را می نوشتند . و با ذوق وشوق واستعداد خود صحیفه هایی را مرتب می کردند همانطور که قبل از اسلام حضرت عمر رضی الله عنه خواهر او و دامادش در صحیفه ای سوره طه را نوشته بودند ودر منزل تعلیم می نمودند . لذا در زمان وفات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم 17 صحیفه به شکل های مختلف وجود داشت .
( آیینه پرویزیت از مولانا عبدالرحمن گیلانی حصه پنجم ص 718 ) 
در جنگ یمامه زمانی که تعداد زیادی از قاریان قرآن شهید شدند این احساس در ذهن حضرت عمر فاروق رضی الله عنه پیدا شد که اگر حافظان قرآن همه شهید شوند حفاظت قرآن به خطر می افتد لذا این پیشنهاد را به خلیفه بلافصل رسول مقبول صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه یار غار رسول الله صلی الله علیه وسلم دادند وحضرت ابوبکر رضی الله عنه فرمودند کاری را که رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام ندادند من چطور آنرا انجام دهم و بعد از مدتی الله تعالی اهمیت آنرا در قلب پاک او القا نموده لذا اوبه حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه کاتب وحی نبی اکرم صلی الله علیه وسلم دستور دادند تا قرآن را جمع آوری نماید .
حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه می فرماید حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه و عمر فاروق رضی الله عنه اگر به من حکم می دادند که کوهی را از جای به جایی دیگر منتقل کنم آنقدر برایم مشکل نبود از این حکم جمع آوری قرآن وبعد از مدتی الله تعالی او را شرح صدر نصیب نموده و کار جمع آوری قرآن را شروع نمود . ( بخاری کتاب فضایل القرآن باب جمع القرآن )
حضرت زید رضی الله عنه با تلاش فراوان وعرق ریزی بی پایان توانست مجموعه ای به نام ( أُمّ ) تهیه نماید ودر این راه تلاشی خستگی ناپذیر نمود و کوشش او را می توان از اصولی که برای تایید نوشته ها مقرر فرمود مشخص نمود. 
1 – خود زید رضی الله عنه حافظ بود و نوشته بدست آمده را با آیات در حافظه خود مقایسه می نمود .
2 - حضرت عمر رضی الله عنه حافظ قرآن بود آیه بدست آمده را به تایید او هم می رساند .
3 – تا زمانیکه دو شاهد پیدا نمی شد که این آیت جلوی خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نوشته شده آن را تایید نمی کرد .
4 – این نوشته قرآنی را که بدست می آمد با نوشته های دیگر آصحاب مقایسه می نمود . و با این اصول کتاب الأُمّ را جمع آوری نمود و این مجموعه ای که جمع آوری شد سه اوصاف واضح داشت وآن اینکه : 
1 – تمام آیات سوره ها همانطور مرتب شدند که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم ترتیب داده بود . 
2 – در این مجموعه تمام لهجه ها موجود بودند که هر کس بتواند با لهجه خود تلاوت نماید .
3 –سوره ها جدا جدا ترتیب داده شد و هر سوره مصحفی جداگانه بود . 
و این نسخه نزد خلیفه ی بلا فصل رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق جمع آوری شد و بعد از وفات ایشان نسخه نزد پدر زن رسول الله صلی الله علیه وسلم وداماد حضرت علی رضی الله عنه یعنی خلیفه ثانی امت اسلامی حضرت عمر فاروق محفوظ شد وبعد از شهادت ایشان نزد ام المومنین حضرت حفصه رضی الله عنها گذاشته شد . وچون در بین مسلمانان قبایل مختلفی با لهجه های مختلف وجود داشت قرآن به هفت لهجه معروف تلاوت می شد . حضرت جبرئیل حکمی آورد که ای نبی شما امت خود را به یک حرف و لهجه تعلیم بدهید اما رسول مقبول اسلام دوباره خواهش نمود که من برای امت خود مغفرت طلب می کنم چون ضعیف است . جبرئیل تشریف آورده فرمود الله تعالی می فرماید امت خود را با دو حرف و لهجه تعلیم بده . رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمود امت من طاقت ندارد ویکبار دیگر جبرئیل آمده عرض نمود که امت را با سه لهجه وحرف تعلیم بده اما نبی رحمت بازهم خواهش نمود که من باز هم برای امت خود مغفرت ومعافی طلب می نمایم وبرای بار چهارم جبرئیل آمد وعرض کرد که امت خودرا با هفت حرف تعلیم بده 
( مسلم ،کتاب فضایل القرآن ، باب بیان القرآن انزل علی سبعه احرف ) 
و این هفت لهجه در بین اصحاب عام شده بود و کتاب الأُمّ حضرت زید رضی الله عنه با همین هفت لهجه نوشته شد . و اصحاب گرامی از سال 25 هجری تا سال 35 هجری یعنی سال فتوحات دوره عثمانی هر منطقه ای را فتح می نمودند هر صحابی با لهجه خود قرآن را به آن مرد م تعلیم می داد در یک وقت محدود تمام مردم حقانیت هر هفت لهجه را می دانستند ولی هر چه اسلام بیشتر پیشرفت می کرد ودین به مناطق عجم ها رسید آگاهی از هفت لهجه کم شد و مردم همدیگر را بخاطر لهجه های مختلف تحقیر و تکفیر می نمودند وزمانی که حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه از آذربایجان برگشت به داماد رسول مقبول صلی اله علیه وسلم حضرت عثمان پیشنهاد داد و عرض کرد که مردم در مناطق مختلف همدیگر را تکفیر می کنند شما قرآن را با یک لهجه جمع آوری نمایید تا همه مردم دنیا با همان یک لهجه تلاوت نمایند تا بین امت اختلافی پیش نیاید . و حضرت عثمان یک کمیته چهار نفره به حضور حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه و حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه و حضرت سعید بن العاص رضی الله عنه و حضرت عبدالرحمن بن حارث رضی الله عنه تشکیل داد وبه آنها سفارش نمود که همان مصحفی که در زمان دو خلیفه بلافصل رسول الله صلی الله علیه وسلم رایج بوده را طوری باز نویسی بکنید که با یک لهجه تلاوت شود واگر در نوشتن کلمه ای اختلاف وجود داشت آنرا با لهجه قریش بنویسید واین کمیته توانست خدمت بزرگی انجام بدهد و آن اینکه کتاب الأُمّ را به یک نسخه وبا یک لهجه تالیف نمود ودر آن این اوصاف موجود بودند . 
1 – تمام صحیفه های موجود نزد اصحاب را جمع آوری نموده ودوباره با کتاب الأُمّ مقایسه نمودند . 
2 – سوره های قرآن که صحیفه های جداگانه بودند را به یک صحیفه بزرگ جمع آوری نمودند . 
3 – تمام صحیفه را بدون نقطه وحرکات نوشتند تا تمام مردم که لهجه های مختلف دارند بتوانند با یک لهجه تلاوت نمایند . 
4 – از این صحیفه مصحف های زیادی را نوشتند وبه کشور های مناطق از قبیل . مکه مکرمه ، شام ، یمن ، بصره وکوفه فرستادند ویک نسخه در مدینه منوره بایگانی نمودند . 
5 – همراه هر نسخه که به منطقه ای فرستاده می شد یک قاری بزرگوار همراه آن جهت تعلیم فرستاده می شد . 
6 – بعد از تکمیل مجموعه أُمّ حضرت عثمان برای جلوگیری از اختلاف های بعدی تمام نسخه هایی را که نزد اصحاب بود سوزاند .
لذا این عقیده هر مسلمان است که کتابی که توسط کمیته چهار نفری حضرت عثمان رضی الله عنه تایید ونوشته شد بر حق بوده و الله تعالی در طول 14 قرن طبق وعده خودش او را حفاظت نموده است وهر کس نسبت به حقانیت آن تردید داشته باشد و یا آنرا تحریف شده بداند از دایره اسلام خارج می گردد .
همانطور که الله تعالی می فرماید : 
﴿﴾ [قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد الروم: 1 – 2] 

هیچ شکی نیست که قرآن کتاب خداست و معجزه جاودان رسالت و نبوت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم می‌باشد و خداوند آن را برای هدایت و راهنمائی بشر نازل فرمود و قرآن برنامه بدون بديل و هدايتگر مردم به صلاح امور دين و دنياي آنهاست كه آنان را از تاريكي و ظلمات به نور و روشني تا روز قيامت رهنمون شده و آنان را به راه راست هدايت می‌نماید.
به اعتقاد همه مسلمانان قرآن با نقل متواتر، بطور نوشته و شفاهی نسل از نسل بدون هیچ گونه تغییر و تبدیلی به ما رسیده است و حفاظت از این کتاب عظیم را خود پروردگار جهانیان بر عهده گرفته است چنانچه می‌فرماید: ﴿﴾ [الحجر: 9] یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
وخداوند می‌فرماید: ﴿ فصلت: 42].یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمی‌یابد».
و به اعتقاد همه علمای اسلام هر کس کوچکترین شکی در کلام الله بودن آیه‌های قرآنی داشته باشدو یا یک لفظ از قرآن را انکار نماید یا بگوید آیه ای به قرآن افزوده شده است و یا چیزی از آن کم شده است و یا الفاظی تغییر داده شده اند از دائره اسلام خارج شده و کافر می گردد؛ چنانچه علامه ابن حزم در کتاب محلی می‌نویسند: وأن القرآن الذي في المصاحف بأیدي المسلمین شرقا وغربا فما بین ذلک من أول القرآن إلی آخر المعوذتین کلام الله عزوجل ووحیه أنزله علی قلب نبیه محمد صلی الله علیه و سلم من کفر بحرف منه فهو کافر( - محلی ص 1.)
ترجمه: بی‌شک قرآنی که در دست همه مسلمانان جهان قرار دارد از اول تا آخر معوذتین کلام خداوندی و وحی الهی است که بر قلب پیامبرش محمد صلی الله علیه و سلم نازل فرموده است و هر کس یک حرف از آن را انکار نماید کافر می‌شود.
قاضي عياض از ابو عثمان حداد نقل مي‌کند که او گفته است: تمام کساني که پيروان توحيد هستند بر اين اتفاق دارند که انکار يک حرف از قرآن کفر مي‌باشد( - الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳).)
ابن قدامه مي‌گويد: 
اگر شخصي سوره‌اي از قرآن يا آيه‌اي يا کلمه‌اي و يا حرفي از آن را انکار کند، در بين مسلمانان اختلافی وجود ندارد بر اينکه او کافر مي‌باشد.( - لمعة الاعتقاد ص 19 )
بغدادي مي‌گويد: اهل سنت تکفير نموده آن گروه از شیعه را که چنين مي‌پندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجيت نيست بخاطر اينکه - طبق گفتار آنها- صحابه بعضي از قرآن را تغيير داده و برخي ديگر را تحريف نموده‌اند.( - الفرق بین الفرق ص، 315 چاپ دار الآفاق، بیروت )
ابن حزم در جواب استدلال نصاري به عقیده شیعیان درباره تحريف قرآن چنين مي‌گويد:
و اما گفتارشان درباره ادعاي شیعیان در مورد دگرگوني قرآن، بايد گفت: شیعیان مسلمان بشمار نمي‌آيند( - الفصل 2/80 )
این قول اجماعی همه علماء و بزرگان اسلام در مورد قرآن می‌باشد که هر کس یک لفظ از قرآن را انکار کند و یا اعتقاد به تحریف و تغییر در قرآن داشته باشد کافر و از دائره اسلام خارج می‌باشد.

یکی از بزرگترین دلائلی که این فرقه را از دائره اسلام خارج می‌کند و این فرقه را جزو کفار قرار می‌دهد عقیده باطل این فرقه نسبت به کتاب عظیم الشان قرآن است، شیعیان طبق اظهارات کتابهای معتبر و اقوال آخوندهای بزرگ این فرقه اعتقاد دارند قرآن عظیم مورد تحریف قرار گرفته است، یعنی آیه‌هائی از قرآن حذف شده است و آیه‌هائی به قرآن افزوده شده است و علمای شیعه تحریف قرآن را نه به عنوان روایت بلکه به عنوان یک عقیده مسلم و قطعی در کتابهایشان بیان کرده اند.
اما همه می‌گویند شیعیان همین قرآن را می‌خوانند و همین قرآن را قبول دارند و حتی مسابقات قرآنی برگزار می‌کنند و غیره؟ 
در پاسخ آنها می‌گویم برای شناخت هر فرقه باید به کتب آن فرقه مراجعه نمود و دین و مذهب یک گروه و فرقه از مردم شناخته نمی‌شود بلکه باید به کتابهای آن مذهب مراجعه نمود، مثلا اگر کسی بخواهد در مورد مسیحیت و یا یهودیت قضاوت کند باید به کتب مسیحیان و یهودیان مراجعه نماید و نمی‌توان برای قضاوت در مورد یک دین و مذهب و یا حتی یک گروه با توجه به نظر و افکار افراد گروه و یا مذهب قضاوت نمود و الان ما هم اگر می‌خواهیم فرقه شیعه و عقائدش را بدانیم باید به کتابهای شیعه مراجعه کنیم زیرا آخوندهای شیعه مانند یهودیان بسیاری از حقائق مذهب خود را از عوام مخفی و پنهان نموده و طبق عقیده ای دیگر بنام تقیه تا ظهور مهدی به این نفاق ادامه خواهند داد، الان ما نگاهی به کتابهای شیعه می‌اندازیم تا ببینیم کتابهای شیعه در مورد تحریف قرآن چه می‌گویند.
گزارش تحریف شدن قرآن در احادیث شیعه آنقدر زیاد و چشمگیر است که علمای شیعه معتقدند از ارکان تشیع باور به تحریف قرآن است و این سخن مخالفان شیعه نیست بلکه چنانچه خواهد آمد بزرگترین علمای تاریخ تشیع چنین اظهار نظر کرده اند. 
چنانچه ابو الحسن عاملي مي‌گويد: نزد من «تحريف قرآن و تغييرش» از ضروريات مذهب شيعه می‌باشد( - مقدمه دوم، فصل چهارم، برای تفسیر مرآة الانوار و مشکاة الاسرار، و برای مقدمه تفسیر برهان بحرانی نیز چاپ شده است )
علمای بزرگ شیعه در کتابهایشان از عقیده شیعه و امامان معصوم به تحریف قرآن گفته اند و با صراحت بیان کرده اند که همه امامان معصوم و بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن بوده اند چنانچه فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در مقدمه تفسیرش بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است: آنچه که از این روایت و دیگر روایات از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت می‌شود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است..و برخی از آن تغییر و تحریف شده است و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است، از جمله نام علی (علیه السلام) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (صلى الله علیه وسلم) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد پسند خدا و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد نیست.
نعمت الله الجزائری یکی از محدثین و علمای بزرگ شیعه در کتاب نورالبرهان بعد از ذکر روایاتی مبنی بر تحریف شدن قرآن می‌گوید: می‌گویم: اصحاب و علمای ما در کتاب های اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کرده اند که دلالت بر تحریف قرآن می‌کند و بسیار در آن نقص و زیادتی وجود دارد.
علمای بزرگ شیعه گفته اند روایات تحریف قرآن متواتر است و اگر قرار باشد روایات تحریف قرآن را انکار کنند باید به طور کلی مذهب شیعه را انکار نمایند و امامت را انکار نمایند زیرا روایات تحریف قرآن از روایات امامت هم بیشتر است و اگر شیعه ای عقیده تحریف قرآن را انکار نماید باید مذهب شیعه را منکر شود چنانچه عالم شیعه ملا باقر مجلسی در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» در شرح حديث هشام بن سالم از أبي عبدالله (عليه السلام) روایتی نقل کرده که جعفر صادق فرمود: 
«همانا قرآني که جبرئيل (عليه السلام) براي حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) آورد هفده هزار آيه بود.( - مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول جلد دوازدهم ص 525. )
ملا باقر مجلسی در شرح این حدیث مي‌گويد: مخفي نيست اين روايت و روايات صحيح ديگر، صريح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغيير آن و نزد من روايات در اين زمينه از لحاظ معنا متواتر مي‌باشند، و کنار گذاشتن همه اين روايات موجب سلب اعتماد از تمام روايات مي‌گردد بلکه در گمان من روايات در اين زمينه کمتر از روايات درباره امامت نيست، پس چگونه (امامت) را با روايت ثابت مي‌کنند؟»
يعني چگونه با خبر و روايت امامت را ثابت مي‌کنند در حالیکه روایات تحریف قرآن از روایات امامت کمتر نیست پس اگر روایات تحریف قرآن را انکار کنند نمی‌توانند امامت را ثابت کنند.
و عالم شیعه یوسف بحرانی در کتابش درر النجفیة می‌گوید: اگر راه طعنه زدن به روایات تحریف قرآن باز شود با وجود کثرت و تواتر و مشهور بودن روایات، هرآینه طعنه‌زدن به تمام روایات شریعت (مذهب شیعه) ممکن خواهد بود.
توضیح: عالم بزرگ شیعه می‌گوید نمی‌توان در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنه‌ای وارد ساخت زیرا طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت شیعه می‌باشد.
نعمت الله جزائری یکی از علمای شیعه می‌گويد: اخبار دال بر تحریف قرآن بيشتر از دو هزار روايت است و گروهی مانند مفيد و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع اماميه درباره آن را کردند. یعنی تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند. العیاذ بالله
شيخ مفيد می‌گويد: اخبار از ائمه هدای آل محمد به طور مستفيض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان آیه‌هائی از آن را حذف و آن را ناقص کرده اند( - فصل الخطاب ص 248 )
هاشم بحرانی (يکی از مفسران بزرگ شیعه) می‌گويد: بدان حقيقتی که در آن هيچ شکی نيست، اين است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غيره قرآنی که در ميان ماست بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) در آن تغييراتی رخ داده و آنهايي که آن را جمع کرده اند کلمات و آيات زيادی را در آن تغيير داده اند.( - مقدمه تفسير برهان در تفسير قرآن ص 36 )
و فراتر از همه این اقوال، شیعه در تاریخ ننگین خود کتابی با همین عنوان و در اثبات تحریف قرآن دارد که پرده از چهره کریه این مذهب خبیث برداشته است زیرا این کتاب با نام فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب توسط یکی از بزرگترین علمای شیعه با نام نوری طبرسی نوشته شده است که پس از مرگش به خاطر عظمت و مقام بلندش بین تشیع در بقعه مبارکه نجف اشرف (نزد شیعه اشرف البقاع است) دفن شده و خمینی در کتابهایش از وی به عنوان محدث و عالم بزرگ شیعه نام برده است.
کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی حقیقت کریه و باطل و کافر مذهب شیعه را به نمایش می گذارد و منافقان دین فروش را رسوا می‌کند و ادعای دروغین شیعیان که می‌گویند تحریف قرآن را قبول ندارند را باطل می‌کند.
نوری طبرسی از علمای بزرگ متاخر شیعه است که در سال 1320 هـ ق از دنيا رفته است نوری طبرسی ملعون در کتابش که آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب) ناميده است با ارائه دلائل زیاد ثابت می‌کند اهل تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:
اول: ادله تحريف قرآن (طبق مذهب کافر شیعه)
دوم: رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند
طبرسی در اين کتاب هزاران روايت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود می آورد، وی با تاييد و توثيق روایات تحریف قرآن می‌گويد: بدان اين روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است( - فصل الخطاب 249. )
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقيق اقوال علمای خود با نقل های موثق می نويسد قول به تحريف و تغيير قرآن و اعتقاد به ناقص بودن، عقيده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دين هستند او پس از نامبردن بسياری از علمای شیعه که قائل به تحريف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای کافر پر کرده است( - قصل الخطاب 25-30. )
اما چرا این قرآن را می‌خوانند و تفسیر می‌کنند و به بچه ها درس می‌دهند در حالی که به آن ایمان و اعتقاد ندارند؟
پاسخ این سوال را از زبان و قلم علمای شیعه بشنوید 
علامه مقبول دهلوی از علمای بزرگ شیعه و از مفسران نامدار در این باره چنین می‌گوید: از امام علی علیه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمودند: خواندن قرآن به شکل اصلی و واقعی و همانگونه که بر پیامبر نازل شد حق مخصوص صاحب العصر امام زمان علیه السلام می‌باشد 
این عالم شیعه در جائی دیگر از تفسیرش می‌گوید ما به خاطر حکم امام مجبوریم تغییراتی که منافقین در قرآن داده اند را به حال خود بگذاریم و عذاب تغییر دهندگان را کم نکنیم البته تا جائیکه ممکن باشد مردم را باخبر می‌کنیم و قرآن اصلی را امام زمان علیه السلام می آورد و آنگاه می‌توانیم قرآن را طوری بخوانیم که خداوند نازل کرده است . 
جمع آوری :محمد سعید ترکمان زهی

۲ نظر:

  1. سلام
    ترکمان زهی در مکالمه صوتی با تلویزیون منافقین مدعی اهداف ملی برای جیشا لعدل (الظلم) شده بودید اما چگونه دم از کفر شیعه می زنید؟
    برخورد شما مانند داعش با شیعیان است؟

    پاسخحذف
  2. باسلام و خسته نباشید
    بله دوست عزیز ما خواهان برابری ملی هستیم برای تمام اقشار از جامعه ملی ایران . البته مسئله برابری ربطی با کفر و عقاید شخصی یا گروهی ندارد . در ایران مسیحی و یهودی هم وجود دارند البته ما نمی توانیم بگوئیم آنها مسلمان هستند وهمینطور نمی توانیم بگوئیم چون کافر هستند باید حقوقشان پایمال گردد . از نظر عقیده کافر هستند ولی چون ایرانی هستند باید به حقوق ملی خود برسند حکومت باید در حقوق ملی در بین تمام اقشار برابری و عدالت را رعایت نماید و امروزه مشکل بزرگی که دامن گیر جامعه ایران را گرفته است ظلمی است که از طرف حکومت فرعونی و آخوندی ایران بر تمام اقشار جامعه بجز یک گروه چند درصدی ساندیس خور اعمال می شود و تمام اقشار جامعه از هر گروه و مذهبی باید دست در دست هم گذاسته این غده ی سرطانی مزمن را از بین ببرند تا بتوانند به حقوق خود برسند . از نظر ما همه شیعه ها کافر نیستند بلکه افرادی از شیعه ها که بعضی عقاید متحجرانه ای دارند کافر هستند و هیچ شکی در کفر آن عده وجود ندارد از قبیل انکار خلافت شیخین ابوبکر و عمر رضی الله عنهما و توهین به ناموس نبوت و داشتن عقیده تحریف قرآن . و نسبت به اظهار نظرتان نسبت به این مسئله که برخورد ما با شیعه ها مانند برخورد داعش با شیعه ها است کاملا دروغ ی بیش نیست چون هر گروهی سیاست جنگی خود را مطابق با عملکرد دشمن خود سازماندهی می کند و جنایاتی که حکام شیعی سوریه وعراق زیر پرچم آخوند ها بر مردم اهل سنت انجام داده اند با مظالمی که در بلوچستان واهل سنت ایران صورت می گیرد فرق می کند لذا بر خورد ما هم با شیعه با برخورد آنان متفاوت است

    پاسخحذف