۱۳۹۳ دی ۸, دوشنبه

یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق ندارند استاندار بشوند



 


اسلام حقوق اساسی انسان را در زندگی پاس می دارد  . این حقوق عبارتند از حفظ نفس ، دین ، مال ، عزت وآبرو . 
در این حقوق همه ی شهروندان اعم از مسلمان وغیر مسلمان در قوانین اسلام یکسان هستند چون در اسلام اینها حریم های پاک بشمار می روند .
در اسلام همه انسانها از حقوق مساوی برخوردار می باشند و هیچگونه نظام طبقاتی وجود ندارد حتی اگر پسر استانداری همچون عمربن عاص پسر یک مسیحی را سیلی می زند اسلام انتقام آن سیلی را از پسر استاندار می گیرد وهیچگونه رواداری در این موارد وجود ندارد .
اما امروزه در حکومتی که خود را نماینده امام زمان و سنبل عدالت می داند آنقدر نظام طبقاتی بالا گرفته است که اگر افراد دزدی از نزدیکان مسئولین حکومتی سه هزار میلیار می دزدند آب از آب تکان نمی خورد اما اگر غریبی یک تخم مرغ به سرقت ببرد احتمال آن دارد که به جرم مواد مخدر اعدام گردد ! در حالی که رسول گرامی اسلام زمانی که دستور داد دست سارقی را قطع کنند اما کسانی شفاعت نمودند . فرمود اگر امروز فاطمه بنت محمد هم می بود دستش را قطع می کردم . چون در اسلام شهروند درجه بندی شده وجود ندارد طوری که نمایندگان امام زمان ملت ایران را طبقه بندی نموده واقوام وملت های دگراندیش را شهروندان درجه سه وچهار قرار داده اند .
خصوصا در این میان مردم مظلوم اهل سنت بلوچستان که در ایران و حکومت سیاه نمایندگان امام زمان از شهروندان درجه چهارم بحساب می آیند وهیچگونه حقی برایشان وجود ندارد . یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان  امام زمان حق ندارد رئیس جمهور شود ! یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق ندارند استاندار بشوند ! یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق ندارد سفیر ونماینده کشورش در کشوری دیگر قرار بگیرد ! یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق قضاوت ندارد ! یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق ندارد رئیس مجلس قرار بگیرد ! یک سنی بلوچ در حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق ندارد بر مسند ریاست قوه قضائیه قرار بگیرد ! یک سنی بلوچ در زندان های حکومت سیاه نمایندگان امام زمان حق ندارد برای خود وکیلی تعیین نماید ! و..... 
لذا امروز می بینیم حکومت سیاه خامنه ای در بلوچستان جوی خفقان بوجود آورده است که تمام مسلمانان بلوچ خود را در پرتگاهی بس وحشتناک می بینند . 80 در صد ملت بلوچ برای ارتزاق لقمه ای نان باید از زیر گلوله های سرخ سربازان گمنام امام زمان بگذرند واگر جوانی موفق شد باری را رد نموده ولقمه ای بدست آورد شبش را جشن می گیرد که پیروزی بزرگی نصیبش شده است .و حاکمان فرعونی امام زمان در حکومت ایران ونمایندگان این اراذل و اوباش در ارگان های بلوچستان  دوام حاکمیت سیاه خود را در ظلم وستم وسرکوب بوسیله قدرت های مادی دزدیده شده از حق خود مردم بلوچ و در پخش و رواج جهل ونادانی توسط آموزگاران ودبیران عقده ای غیربلوچ در مناطق بلوچستان می بینند وبرای رسیدن به این هدف تمامی امتیازات تجاری را به اراذل واوباش خود در منطقه می دهند حتی اگر بلوچی قرار است شرکتی را راه اندازی نماید حتما باید یک اوباش را با خود شریک نماید والا از داشتن حق شرکت محروم می گردد . دوستی می گفت یکی از بستگانش در شهرستان چابهار می خواست شرکت شیلات راه اندازی نماید وبرای گرفتن امتیاز این ماه ها سرگردان بود وبالآخره مدیر مسئول این قسمت در زاهدان به او گفت اگر می خواهی کارت زود راه بیفتد یکی از اقوام مرا با خود شریک کن تا کارهای اداری تو را بر عهده بگیرد چون این امتیاز تو به این زودی امضا نمی شود لذا اگر کسی را که برات معرفی می کنم با خود شریک نمایی ظرف یک هفته تمام کارهای تو روبراه می شود وبلوچ بیچاره بدون دریاف ریالی 15 درصد از شرکت را بنام یک اراذل واوباش می کند چون کسی برای بلوچ نامه ای را امضا نمی کند .
امروز بلوچ در کشور ی که حکومتش در اختیار ارذل ترین و اوباش ترین نمایندگان امام زمان است هیچگونه حق انسانی ندارند و با وجود 35 سال تلاش مدنی توسط علماء واندیشمندان بلوچ حتی یک درصد هم از حقوق به آنان تعلق نگرفته است چون این حکومت اراذل و اوباش زبان انسانیت سرش نمی شود تنها زبانی که در مقابل این اراذل واوباش ها کارگر می افتد همان زبانی است که خودشان با آن در لبنان ، عراق ،سوریه وخود ایران در مقابل ملت های مظلوم سخن می گویند و آن فقط وفقط زبان گلوله سرخ می باشد . لذا از تمامی جوانان بلوچ می خواهیم برای در دست گرفتن سرنوشت خود وبرای تغییر این همه ذلت به عزت ابدی باید با اتحاد کامل و عزمی راسخ همت بنمائیم و با مبارزان وخادمان ملت اهل سنت بلوچستان همگام وهمدم باشیم .
به امید پیروزی ملت های تحت ستم بر دیو وحشی آخوندی 
با تشکر  : محمد سعید ترکمان زهی سخنگوی سازمان جیش العدل 

تغییر مذهب یکی از دلایل فقر اقتصادی در بلوچستان



 دیروز با یکی از دوستانم که مدرک فوق دیپلم دارد وبیکار تشریف دارد و در سینه زنی های سراوان در چهلم عاشورا شرکت کرده بود صحبت کردم وعلتش را پرسیدم که شما با وجود این که خیلی در مسایل دینی متعصب هستید چرا در سینه زنی شرکت کردید گفت دخترم بیمار بود وپولی در بساط نداشتم وبرای علاجش مجبور بودم در این سینه زنی ها شرکت کنم . پرسیدم مگر سینه زنی چه ربطی به علاج دخترت داشت گفت آخه به کسانی از اهل سنت که در این مجالس شرکت می کردند ساعتی 15000 تومان پول می دادند .
بله یکی از موثرترین اسبابی که استعمارگران در جنگ های نظریاتی برای تغییر عقیده ، فرهنگ ، زبان ونظریات یک ملت استفاده می کنند فقیر نمودن آن ملت از نظر معیشت واقتصاد است .
آنها اول همه اقتصاد را در دست خود می گیرند وملت مورد نظر را تحت شرمناک ترین تحریم های اقتصادی قرار می دهند و زمانی که آن ملت مجبور محض شد آنوقت بخاطر پولی اندک همه چیز او را از آن می گیرند . امروز متاسفانه حکومت آخوندی ایران برای رسیدن به اهداف شوم خود در مناطق اقلیت های مذهبی و قومی از همین روش استفاده می نماید چون این روش را یکبار بریتانیا و استعمارگران همدستش همچون ایتالیا ، فرانسه وروسیه برای استعمار کردن ممالک اسلامی بکار بستند وتا حدودی به پیروزی هایی رسیدند واز تجربه آنان دارد استفاده می کند تا شاید بتواند ملت های بلوچستان وعرب ایرانی ، کرد ، ترکمن و آذری ها را با این روش در استعمار کامل خود در آورده و زبان ، فرهنگ ، عقیده شان را تخریب و تبدیل نماید .
 لذا برای از بین بردن تاثیر این خزعبلات حکومتی بر جوامع پاک وبی آلایش بلوچستان ودیگر اقلیت های مذهبی و قومی بیشترین بار را باید علماء وروشنفکران به دوش بکشند و مردم را صحیح راهنمایی نموده و به صبر تلقین نمایند و اطلاع رسانی نمایند . از یک طرف ملت ما تا سر غرق در فقر اقتصادی قرار دارد واز طرفی دیگر سالانه هزاران آخوند بی سروپا به دورترین مناطق بلوچستان سفر می کتتد وبا دادن هدیه ای غقیده که بهترین چیز هر انسان است را از او می گیرند لذا اگر امروز علما واندیشمندان ما سکوت اختیار نمایند بزرگترین خیانت را به ملت خود نموده اند ما همه جوانان ملت بلوچستان با اتحاد ویکپارچگی برای مقابله با این تهاجم فرهنگی سعی کنیم در مکالمات روزمره مان مگر در مواقع ضروری به زبان بلوچی حرف بزنیم و از پوشیدن لباس های غیر بلوچی خودداری کنیم و بیشترین سعی خود را بکنیم تا از مغازه های بلوچ ها خریداری نمائیم تا کمکی به اقتصاد آنها بنمائیم چون اکثر تاجرانی که در منطقه بلوچستان امتیاز تجارت می گیرند با اهدافی مشخص وارد میدان تجاری می شوند تا بتوانند همین تجارت کوچک و دکه های بلوچ ها را هم تصرف نمایند و در اینده آنان را در بم بست کامل قرار دهند .
 با تشکر : محمد سعید ترکمان زهی

۱۳۹۳ دی ۲, سه‌شنبه

آه وناله های پسر وبرادرزاده ای بر اثر خاکستر شدن پدری و عمویی سنی بلوچ



انا لله وانا الیه راجعون
 سی وپنج سال است حکومت آخوندی ایران برای رسیدن به اهداف مذهبی خود در بلوچستان و شیعه نمودن تمام افراد اهل سنت در تمام کشور اکثر مناطق سنی نشین را در محاصره اقتصادی کامل قرار داده است و خصوصا ملت بلوچستان بیشترین قربانی ها را در این راستا می دهند چون توسط دولت تمامی راه های سالم برای درآوردن لقمه ای نان بسته شده است و تمامی استخدامی ها به غیربومیان تعلق می گیرد و تنها چند راه غیر سالم یعنی قاچاق مواد مخدر و قاچاق مواد سوختی وغذایی و بسیج را باز گذاشته است وتمام امتیازات اقتصادی به گروهی خاص تحویل داده می شود و بیشترین سود را از تجارت در بلوچستان سپاه می برد چون 90% امتیازات تجاری به سپاه تعلق دارد مستشرقین واستعمارگران زمانی که مصمم بر شکستن قدرت های اسلامی شدند اولین کاری که کردند بدست آوردن اقتصاد شرق را با ساختن کمپانی های شرق در آسیای شرقی و خصوصا هندوستان تمامی امتیازات اقتصادی را در کنترل خود درآوردند بعد وقتی مردم مجبور بودند و خود را محتاج آنان می دانستند به کشورهای اسلامی حمله شد و کشورهایی همچون انگلستان ،ایتالیا،فرانسه وروسیه به اکثر کشورهای اسلامی حمله نموده وآنها را تحت تسلط خود درآوردند . و 35 سال است که دولت آخوندی تمامی امتیازات اقتصادی را در آختیار سپاه پاسداران ویا افراد غیربومی گذاشته که منحل در ولایت فقیه قرار دارند و مردم بلوچ هر روز شاهد سوخته شدن در آتشی که توسط گلوله های سرخ غیربومی های متجاوز به سروصورتشان می خورد ودر آتش شعله های خودروی خود خاکستر می شوند ویا در اثر تصادفات بین راهی خاکستر می گردند چند هفته قبل هم دوجوان از طایفه کهرازهی توسط گلوله های سرخ آخوندی با خودروی خود از پل سقوط کرده در آتش سرخ آخوندی خاکستر شدند . لذا ای جوانان بلوچ تا کی می خواهید در این آتش حقد وکینه مذهبی چند اراذل و اوباش حکومتی بسوزید ؟ امروز شما می سوزید وفردا فرزندانی که شما حتی سردردی را از آنان تحمل نمی کنید در آتش گلوله های سرخ آخوندی می سوزند ! امروز من وتو باید قربانی آزادی را بدهیم تا فرزندان من وتو فردا آزادانه وبا آسایش و عزت زندگی کنند وگلوله ای سرخ آنانرا دنبال نکند . بیائید با همت وهمکاری با مبارزین بلوچستان این اراذل و اوباش آخوندی را که عامدانه هر روز خانواده ای را داغدار می کنند ومادروپدری را برای همیشه از دیدن فرزندی محروم می کنند از سرزمین خدادادی مان بیرون برانیم وسرنوشت خود را بدست گرفته به فرزندان خود تحویل بدهیم تا دیگر خانواده ای و یا مادری کابوس خاکستر شدن فرزندش خواب او را از آن نگیرد . ای جوان الله تعالی می گوید : الله حالات هیچکس را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود آنان همت کنند لذا این حالات ما تغییر ناپذیر است تازمانی که همت من وتو نباشد . امروز من و تو همت می کنیم فردا نیازی نیست فرزندت در پشت فرمانی بسوزد بلکه همانطور که صلاحت اوست در پشت میزی خواهد نشست وسرنوشت قوم خود را رقم خواهد زد . به امید آزادی ملت بلوچستان از مظالم آخوندی
 محمد سعید ترکمان زهی

۱۳۹۳ آذر ۳۰, یکشنبه





عدالت سبب امنیت وبی عدالتی سبب ناامنی می شود 
إنَّ الله یَأمُرُ بِاالعَدلِ وَالإِحسَانِ ( سوره نحل آیه 90 ) به تحقیق الله تعالی شما را به نیکی و عدل حکم می کند . 
عدل همان اساسی است که نظام عالم بر آن استوار است . اقامه عدل تمام پهلوهای حیات زندگی اعم از زندگی اجتماعی ، اقتصادی ، اداری ، سیاسی وقضائی و حتی اسباب ووسایل زندگی را شامل می شود .
عدل از همان قواعد اساسی اسلام است که که تنها در نظام حکومتی قائم نمی گردد بلکه تمام شعبه های زندگی فردی و اجتماعی هر انسانی را تحت الشعاع قرار می دهد . و تحقق عدل زمانی ممکن است که در بین مردم مساوات در معاملات و مکافات رعایت گردد .
مفهوم عدل سیاسی این است که فضای ظلم وستم از جانب دستگاه حکومتی و تنظیم های نزدیک به حکومت از بین برود تا هر فردی از جامعه و شهروندی در جامعه  شکار محرومیت نگردد و حقوق همه شهروندان محفوظ باشد و جان ، مال ، عزت ، حریت و از هرگونه مداخلات غیر قانونی مصون باشد . 
و بوسیله عدلی بدون تبعیض است که باعث مهر ومحبت در تمام اقشار جامعه واطاعت بیشتر آمران می گردد . و همین امر بزرگترین سبب آبادی وطن ، ازدیاد ثروت و امنیت برای حاکمان را فراهم می نماید . 
عدل سبب دوام دولت ها و اساس هر مملکت است خواه این مملکت بر اصول الهی استوار باشد ویا بر اصول واساس مروجه اصطلاحی . یعنی خواه مردم مسلمان باشند یا کافر . به هر حال عدل سبب دوام آن حکومت ها وحاکمان می باشد . 
بر اساس همین قاعده بود که حضرت داوود به حضرت سلیمان فرمود عدل و نرمی پاسبان حاکمان است . 
سکندر به حکمای هند گفت عدل بهتر است یا شجاعت ؟ گفتند بعد از اجرای عدالت نیازی به شجاعت نیست .
بله دوستان اگر امروز شاهد بروز شجاعت از طرف ملت ایران وخصوصا ملت غیور بلوچستان هستیم بخاطر همین است که حاکمان این اصل را 36 سال است زیر پا گذاشته وظلم را پیشه کرده اند . 
یکی از بزرگترین ظلم هایی که از طرف حکومت بر ملت بلوچستان است این است که ملت غیور بلوچستان را در یک فقر اقتصادی تعمدی قرار داده اند . و تمام راههای سالم اقتصادی را بر روی مردم بلوچستان بسته اند و تمام ملت را مجبور نموده اند که از راه های باز گذاشته شده با اهدافی خاص ارتزاق نمایند تا بهانه ای برای سرکوب داشته باشند . 
بطور مثال شهر سراوان با جمعیتی بالغ بر 260 هزار نفر و جمعت شهری 42 هزار نفری چرا باید چهار هزار ماشین روزانه از مرز برای قاچاق مواد سوختی و غذایی برای درآوردن لقمه ای نان عبور و مرور  نمایند ؟ حال اگر از این 42 هزار نفر 20 هزار نفر را زن تلقی نمائیم و 10 هزار دیگر را پیرمرد ومحصل و کودکان فقط 12 هزار نفر بزرگسال می ماند که از این جمعیت هشت هزار نفر راننده وشاگرد ماشین و 1000 نفر دیگر صاحبان بار می باشند که یعنی از بزرگسالان سراوان 9000 نفر مشغول تجارت کاذب و 3000 نفر دیگر در تجارت وشغل های پایین دولتی مصروف می باشند . با این حساب 75% مردم سراوان مجبور هستند از راه غیر سالم و کاذب خرج زندگی و خانواده خود را در بیاورند و این بخاطر این است که تمام راههای سالم مسدود شده است واستخدامی ها به غیر بومیان تعلق می گیرد . تمام بیاد داریم که 6 ماه قبل سراوان 40 نفرسهمیه استخدامی داشتند ولی بخاطر یک هدیه خودرو به نماینده سراوان .آنهم نماینده ای که از جنس آخوندیسم است وملت وخاک وطنش برایش ارزشی ندارد هر 40 نفر از زابل تأمین شدند . متاسفانه هزاران جوان تحصیل کرده در بلوچستان مجبور شده اند از بی مهری حاکمان ظالم به تجارت کاذب روی بیاورند وبجای آنان هزاران 5 کلاسه وسیکل غیربومی جای آنان را در ادارات پر کرده اند . وتا زمانی که این معضل بر طرف نشود واراذل و اوباش حکومتی جای خود را به مردم رشید بلوچستان تحویل ندهند مبارزات جوانان بلوچستان ادامه خواهد یافت . بیاد دارم زمانی برای اولین بار مغازه کلوپ  صوتی تصویری مجوز داده شد وبرای امتیاز آن دو نفر شرکت نموده بودند یکی خانم آموزگار وزن درجه دار زابلی بود ودیگری جوان بیکار بلوچی بنام عبدالصمد باران زهی . ولی وقتی برای مصاحبه وگزینش به زاهدان مراجعه نمودند امتیاز آنرا به زن درجه داری دادند که خود زن هم آموزگار بود با این شرط که عبدالصمد باران زهی را شاگرد خود نماید .ومتاسفانه این امتیاز به خانم آموزگاری که زن یک درجه دارزابلی بود داده شد وبعد از سه ماه بخاطر بیمه نکردن شخص مذکور او را اخراج نمودند وباز هم این جوان با سه فرزند مجبور شد کنار فلکه قدس سراوان دستفروشی خود را ادامه بدهد . اینها دردی است که همه می دانند ولی عمدا می خواهند مردم بلوچستان را زیردست وغلام خود درآورند لذا از جوانان بلوچستان می خواهیم که همت کنید الله تعالی با شماست همچون ابراهیم علیه السلام در برابر نمرود زمان بایستید تا قدرت الله از همت شما طاغوت را نابود نماید وخود حاکم سرنوشت خود باشید . 
به آرزوی آزادی تمام ملت های تحت ستم ونابودی تمام فرعون های زمان 
با تشکر محمد سعید ترکمان زهی سخنگوی سازمان جیش العدل 

۱۳۹۳ آذر ۱, شنبه

ضامن فلاح و کامیابی تمام بشر پیامبر امن حضرت محمد صلی الله علیه وسلم


خطبه حجه الوداع
 خطبه حجة الوداع را اگر بررسی کنیم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم برای امنیت دائمی . اجتماعی و فردی جامعه انسانی در آن چهل قانون را بیان می دارند که اگر امروزه انسان ها به آن قوانین پایبند باشند برای هیچ بشری هیچگونه مشکلی ایجاد نمی گردد و حقوق تمامی اقشار جامعه بصورت عادلانه به بهترین صورت ومطابق با فطرت و استعداد های انسانی رعایت می گردد این قوانین که بزبان پاک و مبارک نبی اکرم صلی الله علیه وسلم بیان گشتند ضامن فلاح و کامیابی تمام بشر می باشند چون نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم داعی امن وامان برای تمام انسانیت بودند و در این قوانین بیان شده در خطبه ی مذکور هیچگونه اغراض ذاتی ، اغراض قومی ، مفاد یک حزب و گروه خاص و منصب و تفاخری وجود ندارد . بلکه تمام بند های آن برای سربلندی تمام بشریت بیان گشته اند .
پیامبر امن حضرت محمد صلی الله علیه وسلم برای بقای دائمی امنیت برای تمام اقشار جامعه تحفظ سه چیز را لازم دانسته وقبل از همه به بیان این سه مورد پرداختند تا به هیچ فردی از اجتماع کوچکترین ظلمی واقع نشود و همه ی افراد جامعه با حفاظت کامل جان ، مال وعزت خود زندگی شیرینی را بسر نمایند .و همانطور که اعلان کرده بود فورا بصورت عملی آنرا در زمان خود به اجرا در آورده و عزت وامنیت را برای تمامی اقشار جامعه خود به ارمغان آورد و برای همیشه این قانون را برای انسانیت به یادگار گذاشت وفرمودند :
 (( فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ بَيْنَكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا، فِي شَهْرِكُمْ هَذَا، فِي بَلَدِكُمْ هَذَا ))
فرمود ای مردم : یقینا خون ، مال و آبروی شما تا قیامت در بین همدیگر آنچنان محترم است مانند این روز ( روز عرفه ) و این ماه ( ذی الحجه ) واین شهر ( مکه مکرمه ) ( صحیح بخاری . کتاب العلم . باب قول النبی رب مبلغ اوعی من سامع ) قبل از اسلام در میان عرب جان ، مال و عزت انسانیت هیچ ارزشی نداشت و در تمام دنیا ودر تمام زمان ها محور عدل وانصاف ، ظلم وجور همین جان ومال و عزت می باشند ودر هر جائی ظلمی واقع می شود حتما یکی از این سه اصل نقش اساسی را ادا می نماید و چون در میان اعراب قبل از اسلام هیچ کسی به این سه اصل توجهی نمی کرد همچنان که امروزه در دنیای پوسیده غرب زن به یک عروسک خیمه شب بازی در آمده است در آن زمان هم زن هیچ ارزشی نداشت ویک زن اجازه ازدواج با چندین مرد را داشت ودر جامعه آن زمان مانند جامعه فعلی غرب هیچ ارزشی به او داده نمی شد قبل از همه نبی اکرم صلی الله علیه وسلم راه ظلم بر اساس این سه اصل را مسدود نمودند و برای تمام اقشار جامعه برابری وبرادری به ارمغان آوردند تا هر کسی با حقوقی عادلانه بتوانند با عزت زندگی نمایند .
 امروزه که متاسفانه دوباره همان عصر جاهلیت ظهور پیدا کرده است و جان ، مال و عزت هیچ انسانی محفوظ نیست و هیچ یک از اقشار جامعه نمی توانند به حقوق خداددادی خود برسند تنها راه حصول عزت برگشت به قوانینی است که رسول مقبول اسلام صلی الله علیه وسلم بیان واجرا نموده وبه امت خود توصیه نموده است . و می بینیم بعد از وفات نبی مکرم اسلام هم وقتی خلفاء بعد از او به آن قوانین پایبند شدند همه انسانها اعم از هر مذهب ، زبان ، رنگ و قومی صاحب عزت شدند و اجازه ظلم از طرف هر کسی به هیچ فردی از اجتماع را برداشت نمی کردند وفورا با ظالم به مقابله می پرداختند تا حق مظلومی ضایع نشود .
حتی حقوق مذاهب غیر اسلامی کاملا و عادلانه ادا می گردید و از جان ، مال و ناموس آنان در هر حال دفاع می شد همانطور که حضرت عمر رضی الله عنه برای دفاع از حق یک فرد مسیحی که محمد بن عمربن العاص اورا سیلی زده بود در حالی که عمربن العاص استاندارمصر بودند . پدروپسر را به مدینه خواستند و بعد از اثبات امر شلاق را به دست مسیحی دادند تا محمد بن عمر را تازیانه زده انتقام خود را از آن بگیرد وبا این روش حق مظلومی مسیحی را به او برگرداند . لذا تنها راه برگشت به عزت برگشت به قوانینی است که اسلام توسط حضور پاک صلی الله علیه وسلم وضع نموده اند و بس .
محمد سعید ترکمان زهی 

۱۳۹۳ آبان ۷, چهارشنبه

بمب گذاری های گروه تروریستی شهریاری در بلوچستان



 بعداز روی کارآمدن حکومت سیاه آخوندی وشیعی متعصب در ایران تمامی ملت های غیر فارس و اقلیت های مذهبی غیر شیعی دچار افتی شدید شده و نگون بختی آنها شروع گشت و خصوصا در بلوچستان با دادن اختیارات کامل سیاسی ،نظامی ،اقتصادی ،اداری وتعلیمی به یک اقلیت چند درصدی شیعی ومهمان کولی بزرگترین ظلم به ملت بلوچ تحمیل گردید .واین اقلیت کولی مقیم در بلوچستان با در دست گرفتن تمام قدرت ها از جانب دولت .خود را صاحبخانه تلقی نموده وصاحبان اصلی سرزمین بلوچستان را شهروند درجه سه قرار دادندوبه قتل و غارت آنان پرداختند ودر طول این سالها هزاران جوان بلوچ به بهانه های واهی توسط همین کولی های مهمان ومقیم در بلوچستان کشته شدند و صدها عالم و اندیشمند بلوچ به شکل های مختلف شهید گشتند ودهها مدرسه و مسجد تخریب شدندوصدها منزل از خانه های ملت بی دفاع ومظلوم بلوچستان با خاک یکسان شدند وهمیشه برای مخفی نمودن جنایات خود مظلوم نمایی نموده و فریاد آی دزد آی دزد سردادند .تا این که جوانانی غیور از بطن جامعه بلوچستان جهت دفاع از جان ،مال وناموس ملت بلوچ و دفاع از دین و مذهب خود مردانه بپاخواسته و از جان خود گذشتند وسر به کوهستان های بلوچستان نهادند وبا تمام ناملایمات دست و پنجه نرم کردندوبا حملات دفاعی خود به جان کثیف این متجاوزان وریختن خون بدبودار این اراذل واوباش وساندیس خوران آخوندی سیلی محکمی بر صورت این بت کثیف نواختند .اما متأسفانه این اراذل واوباش حکومتی مقیم بلوچستان باز مظلوم نمایی را شروع نمودند تا بیشتر اجازه جنایت داده شوند .
البته ماجرای عجیب و غریب از آنجا شروع شد که سالهاست جوانان غیور بلوچستان ومبارزان اهل سنت ایران حملات سختی را بر علیه پیکره ی پوسیده نظامی این متجاوزان انجام دادند و دهها خودروی سپاه قدس را در جاده های بین شهری در بلوچستان مورد حمله قرار داده ومنفجر نمودند .به پاسگاه ها حمله نمودند وخون کثیفشان را ریختند اما همیشه این حملات مخفی می ماند و از هیچ رسانه ای پخش نمی شد وحتی گاهی آنها را انکار می نمودند حال چه شد که هر عملیات کوچک و بزرگ را با بزرگ نمائی خاصی از تمام رسانه ها و روزنامه ها اعلام می کنند ؟ وحتی اخیرا عملیات های تخیلی را هم از رسانه ها اعلام می کنند . بله ماجرا از آنجا شروع شد که دولت جدید روحانی با شعارهایی فریبنده همانند شعارهای مارمولک گذشته ( احمدی نژاد ) جایی بین مردم بلوچ باز کرده وکمی از جنایات کولی های مقیم بلوچستان بر ملت مظلوم بلوچ را کمتر نمود و گروه جنایتکار شهریاری و همفکران پلیدش که راضی به کم شدن جنایات در بلوچستان نبودند برای رسیدن به اهداف شوم خود شروع نمودند به بزرگنمائی عملیاتها وحتی خود عملیات هایی را بوسیله اراذل و اوباش خود ترتیب دادند و آنها را به مبارزین نسبت می دادند . از قبیل : کشته شدن دوپاسدار در لار در هفته های گذشته ، حمله به پاسگاه قطارخنجک ، کشتن کارمند ثبت احوال سرباز ، ترورهای خیابانی جوانان بلوچ در شهرهای مختلف بلوچستان کشتن سرگزی در قصر قند ، انفجار بمب روبروی دانشگاه سراوان و خنثی نمودن بمبی پشت مسجد فاطمة الزهرا ی سراوان . این تمام تخریب کاریها توسط گروه اوباش شهریاری صورت گرفته تا حکومت مرکزی را برای گرفتن امکانات بیشتر و به حاشیه راندن بیشتر ملت بلوچستان و ناکام معرفی نمودن دولت جدید در بلوچستان ووجهه ی قانونی دادن به اعدام دهها بلوچ که انتظار چوبه دار را دارند و بتوانند بلوچستان را بیشتر به خاک و خون بکشند .و این مسئله از سخنرانی ها و درخواست های احمقانه شهریاری و شغال های اطرافش در مجامع رسمی و غیر رسمی معلوم و مشهود می گردد . به نظر شما عزیزان هدف از بزرگ نمایی عملیات های مبارزین و انجام عملیات هایی مخفی ومرموز گروه شهریاری جنایتکار در شهرهای بلوچستان چیست ؟ 
محمد سعید ترکمان زهی

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

از خواب‌گران خیز



اکنون جهان در نتیجه‌ی رهبری غرب بر دهانه‌ی آتشفشان قرار گرفته است. هرآن احتمال می‌رود این آتشفشان منفجر شود. یا حداقل بر لبه‌ی پرتگاهی قرار دارد که نزدیک است فرو ریزد.
تا زمانی که غرب در وضعیت کنونی باشد، یعنی بر زندگی جهانیان مسلط باشد، منبع ارشاد، توجیه و اراده در تمام قاره‌ها و حکومت‌ها و سرزمین‌ها و حتی در وجود انسان‌ها باشد، نه جهان اصلاح خواهد شد و نه انسانیت تداوم خواهد یافت.
غرب به سانِ غده‌ای است بدخیم در پیکر مارگزیده‌ی انسانی.
این، منبعِ هر نوع اضطراب، پریشانی و تمام انقلاب‌ها در خاور دور و گوشه و کنار جهان اسلام است
مسلمانان باید امروز آگاه باشند که امروز غرب به امارت آمریکا و حمایت حکومت های تشیع در پشت پرده بر علیه اسلام قیام نموده است وبا شعار دلفریبانه حمایت از حقوق بشر بزرگترین جنایات را بر علیه اسلام ومسلمانان انجام می دهد .
لذا جوانان باید هوشیار بوده وآگاه باشند .اتحاد خود را حفظ نموده امادگی هر گونه مشکلات را برای حفظ و صیانت اسلام داشته باشند . ما عزت اسلام را حفظ می کنیم اگر چه جان ، مال ، اهل وعیال و همه چیزمان را از دست بدهیم . اسلام از همه بالاتر است وباید بالادست بماند . این وعده ی الله تعالی است و  بوسیله جوانان غیور اهل اسلام این وعده محقق خواهد شد 

ناموس ازل را تو امینی تو امینی
دارای جهان را تو یساری تو یمینی
 ای بنده‌ی خاکی تو زمانی تو زمینی
 صهبای یقین درکش و از دیر گمان خیز
 از خواب‌گران خواب‌گران خواب‌گران خیز
از خواب‌گران خیز
 فریادز افرنگ و دلاویزی افرنگ
فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ
 عالم همه ویرانه زچنگیزی افرنگ
معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز
از خواب‌گران خواب‌گران خواب‌گران خیز
 از خواب‌گران خیز
 کلیات اقبال، زبور عجم، ص 141.

تبعیت از جهل



از واقعیت‌های شگفت‌انگیز این که در دوران اخیر مسلمانان در گوشه و کنار جهان حتی در مراکز و سرزمین‌های اسلامی، تبدیل به هواداران جاهلیت اروپایی و سپاهیان داوطلب آن شده اند، تا آنجا که برخی از ملت‌ها و دولت‌های اسلامی، ملت‌های اروپایی را که از چندین سده رهبری حرکت جاهلیت را به عهده دارند و احیاگر جاهلیت جدید هستند و در شرق و غرب پرچم‌های الحادی خویش را برافراشته اند، آنها را مددکار مسلمانان و حامی اسلام، حامل پرچم عدالت در جهان و برپادارندگان عدالت، می‌دانند.
عموم مسلمانان به جای این که فرماندهان سپاه اسلام باشند، به این دلخوش داشتند که دنباله‌روان لشکر جاهلیت باشند، اخلاق جاهلی و اصول فلسفه‌ی اروپایی به سانِ آب در برگ‌های درخت و الکتریسته در سیم‌های برق، در وجودشان راه یافت.
از این رو در کشورهای اسلامی در بسیاری از مظاهر و آثار مسلمانان، مادی‌گری غربی نمایان است؛ از آن جمله است روی‌آوردن به شهوات، حرص و آز برای زندگی، درست به سانِ کسی که جز زندگی دنیا به زندگی دیگر و به آخرت ایمان ندارد و به فکر ذخیره‌ی هیچ خیر و عملی نیک نیست.
در جاه طلبی و زراندوزی درست به سانِ کسانی که فقط به دنیا و اسباب آن ارزش قایل هستند، رقابت وجود دارد.
در ترجیح مصالح و منافع شخصی بر اصول و اخلاق، مانند کسی هستند که به هیچ پیامبر و کتابی ایمان و به آخرتی امید ندارند و از هیچ حسابی بیم‌ناک نیستند، حب دنیا و فرار از مرگ، همانند کسی که دنیا تنها سرمایه و آخرین آرزو و نهایی‌ترین درجه‌ی درک اوست، شفته‌شدن به مظاهر توخالی و زیبایی‌های پوچ مانند ملت‌های مادی که از واقعیت‌های زنده و اصول اخلاقی بی‌بهره هستند، کرنش در برابر انسان، ذلت در برار حکام، رجال حکومت و پست‌های دولتی و تقدیس و تمیجدشان مانند بت‌پرستان و ملت‌های مشرک، همه جا نمایان است.

۱۳۹۳ مهر ۱۸, جمعه

عدالت اسلام



مردم بیزانس همواره سخن یکی از سران دینی خود را تکرار می کردند که گفته بود ::
 ،، برای ما بسیار بهتر است که در شهرمان بجای تاج پاپی عمامه های ترکی را ببینیم ،، (امپراطوری بیزانس ص 391 )
 می دانید چرا مردم بیزانس حاکمیت اسلام و عربها را بر حاکمیت پاپ ترجیح می دادند ؟
 جوابش را مشرق شناس معروف گوستاولوبون می دهد : می گوید :::
دادگری به ملت منشور سیاسی عربها بود عربها مردم را در امور دینی آزاد گذارده بودند . عربها اسقف های روم و مطران های لاتین را زیر حمایت خود در آوردند . آرامش و رفاهی را که آنها در سایه ی حکمت عربها بدست آوردند پیشینیانشان بدست نیاورده بودند ( تمدن عرب ص 152 )
 با اطمینان کامل می توانیم بگوئیم که بهترین نظام . نظام اسلامی است وبهترین حقوق بشر همان حقوق بشر اسلامی است .
اگر چه امروزه حکومت ها واحزاب سیاسی سکولاری که منافع خود را در خطر می بینند و نمی توانند در سایه اسلام سوءاستفاده نمایند . می خواهند اسلام را در گوشه ای و فقط در معابد ومساجد محصور بنمایند . اما در چند سال گذشته کارکرد حکومت های سکولار و مدافع حقوق بشر برای مردم دنیا روشن شده است که هیچ وقت دلشان برای بشر نسوخته است بلکه تمام جنگها فقط برای حصول منافع و دفع نقصانات شخصی می باشد وبس .

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

زحمات بی شائبه اراذل اوباش اداری در بلوچستان

با سلام اکثر افراد غیربومی که در استان بلوچستان جهت خدمت فرستاده می شوند افرادی بی سواد هستند که از بورسیه وسهمیه بلوچ ها استفاده نموده و توسط روابطی وارد دانشگاه شده اند و بعد از فراغت جهت حاصل کردن تجربه کافی برای خدمت در شهر های خودشان دوباره به بلوچستان فرستاده می شوند تا نوجوانان بلوچ را همچون موش آزمایشگاهی واسطه قرار داده و تجربیات خود را بالا ببرند بخاطر همین اکثر کسانی که در بلوچستان خدمت می کنند افراد ناتوانی هستند یادم هست همکاری در مدرسه عدالت در روستای ناهوک داشتیم از توابع زابل بنام اختصار - س گ - که معلم امور تربیتی بود وهر صبح گزارش خود را در دفتر امور تربیتی ثبت می کرد اما هر روز که این نوشته توسط همکاران از نظر املائی تصحیح می شد نمره اش از 10 پائین تر می آمد حتی که کشور آلمان را بصورت عالمان می نوشت وخاطرات خنده داری از زنگ های تفریح آنزمان دارم .خلاصه این که بی سوادترین افراد وارد بلوچستان می شوند تا هم تجربه حاصل کنند وهم ریشه علمانیت جوانان با استعداد بلوچ را قطع نمایند و این کلیپ ها هم ثبوتی از زحمات بی پایان این اراذل و اوباش در مناطق بلوچستان می باشد .



۱۳۹۳ مهر ۱۵, سه‌شنبه

یکی از هدیه های جمهوری اسلامی به تحصیل کردگان بلوچستان

روزانه جوانان تحصیل کرده بلوچستان کسانی که جایگاه اجتماعی شان به بی سوادان غیر بومی تحویل داده می شود در سخت ترین حالات  برای بدست آوردن لقمه نانی با تمام مشکلات دست وپنجه نرم می کنند و برای رساندن چهار گالن بنزین به روستاهای مرزی یا در تصادفات بین جاده ای شهید می شوند ویا دچار حوادث طبیعی شده ویا سر وسینه شان توسط گلوله های سرخ امام زمان سوراخ سوراخ خواهد شد . این یکی از هدایای  انقلاب خمینی برای ملت مظلوم بلوچستان است 


عیدتان مبارک




خوشا آنانکه با عزت زگیتی *****  بساط خویش برچیدند ورفتند
 زکالاهای این آشفته بازار   *****  شهادت را پسند یدند و رفتند
 همانهایی که اسماعیل گونه جان خود را در دست گذاشته وکفن پوشیده به استقبال مرگ رفتند همانهایی که بمانند اسماعیل راضی شدند جان خود را فدای رضای خداوند منان بکنند .
 این روز بزرگ فقط پیام آور شادی برای صاحبان خرد نیست . این روز به ما درس می دهد اگر عزیزترین خود را برای الله قربان کنیم به بهترین ها دست خواهیم یافت . آنان که قربانی دادند به بهترین ها رسیدند .
به جایی رسیدند که کلمات قاصر از وصف آنان است . مرگی را برای خود برگزیدند که خدای بزرگ می گوید اینان زندگان جاویدان هستند . اگر ما هم می خواهیم به بهترینها دست یابیم باید پیرو راه آنان باشیم . انتخاب با خود ماست قربان کنیم یا قربانی شویم . قربان کنیم وبه بهترینها برسیم یا قربانی ظلم ظالمان شویم قربانی ستم وجفای جفاکشان گردیم .
 این روز به ما یاد می دهد که تا آخرین لحظه زندگی نباید سرجلوی طاغوت خم کرد . لذا این روز بزرگ ومبارک را به تمام مسلمانان جهان واهل سنت ایران وخصوصا به ملت مظلوم بلوچستان و خانواده شهدا تبریک و تهنیت عرض می کنیم امیدوارم هر روزتان عید باشد .
 محمد سعید ترکمان زهی

۱۳۹۳ شهریور ۲۴, دوشنبه

تکذیبیه دروغ پردازی های سایت رسمی حکومتی ایلنا





 در تاریخ 18 شهریور ما سال جاری مبارزان بلوچستان در سازمان جیش العدل و در شاخه نظامی شیخ ضیائی عملیات سنگینی را بر علیه نیروهای سپاه در پاسگاه مرکزی آسکان از شهرستان سراوان انجام دادند که در این عملیات مبارزان بلوچستان موفق شدند ضربات مهلک وسنگینی بر پیکره پوشالی سپاه پاسداران وارد نمایند که بنا به اعلامیه وبلاگ رسمی جیش العدل بیش از ده نفر از نیروهای رژیم در این عملیات کشته و تعدادی زخمی شده اند در حالی که در گذارش تکمیلی این سازمان آمده است که بیش از بیست نفر از نیروهای امام زمان کشته و زخمی شده اند و همچنین با انفجار ششصد کیلو مواد منفجره که داخل ماشین ودر پاسگاه قرار داده شد ه بود ساختمان پاسگاه هم آسیب جدی متحمل گشت ودو دستگاه تانک موجود در پاسگاه هم بطور کامل منهدم شدند . اما این عملیات آنقدر برای رژیمی که مدت طولانی است با دروغ پردازی های خود و گزارشات دروغین به مرکز کشور خود را با اقتدار و بلوچستان را استانی با امنیت بالا معرفی نموده بود رسوا کننده شد و آنقدر رسوائی و بیچارگی سپاه پاسداران را به نمایش گذاشت که در همان روز اول عملیات شروع به هزیان گوئی نمودند و همه حقایق را انکار نمودند وبا دروغ که نیروهای سپاه مقتدرانه مقاومت کردند ونیروهای جیش العدل را با تلفاتی سنگین فراری دادند دل مردم غیربومی و ادارات مرکزی را خوش می نمایند و این عملیات انقدر برایشان سنگین بود که حتی نمی دانند چی می گویند و بقول عامیانه کلا قاطی کردند . در تکذیبیه ای که در تاریخ 23 شهریور از سایت رسمی حکومتی ایلنا صادر شد در کنار دروغ پردازی های خود نوشت جیش العدل تصاویری از افرادی را در وبلاگ خود از شهنوازی و دانشور گذاشته است که ما آنرا تکذیب می کنیم و در چند روز گذشته همچنین گروگان گیری صورت نگرفته است در حالی که تصاویر و فیلم پیرمحمد شهنوازی یک سال قبل یعنی در برج 9 سال 2013 در وبلاگ های رسمی سازمان گذاشته شد و حتی فیلم اعترافات آن در یوتیوب با لینک زیر قرار گرفت : http://www.youtube.com/watch?v=2LntpKfSROw حال با گذشت کاملا یکسال آقای میرمرادزی نماینده سراوان در مجلس و فرماندار سراوان آنرا تکذیب می کنند . واقعا اشراف اطلاعاتی رژیم آنقدر قوی است که بعد از گذشت یکسال تازه امروز پی برده که دو نفر گرفته شده ؟ ویا رسانه های دروغ پرداز رژیم می خواهند ضعف و رسوائی سپاه پاسداران را در عملیات گذشته پاسگاه آسکان مخفی نمایند ؟ البته بزودی فیلم این عملیات بزرگ در صفحات رسمی سازمان گذاشته خواهد شد وملت ایران قاضی این نبرد خواهند بود که چه کسانی مقتدرانه مقاومت کردند وچه کسانی همچون روباه پا به فرار گذاشتند وبا ذلت ورسوائی کشته شدند . لذا در این فیلم شما بقول رسانه های سپاه پاسداران فرار مردانه افراد سازمان را مشاهده خواهید کرد البته بطرف پاسگاه نه در جهت مخالف
محمد سعید ترکمان زهی 

مصاحبه سخنگوی جیش العدل محمد سعید ترکمان زهی با تلویزیون آزاد در رابطه با انهدام پاسگاه آسکان


مصاحبه محمد سعید ترکمان زهی سخنگوی سازمان جش العدل با تلویزیون آزاد در مورد شهادت مولانا عبدالرئوف ریگی رحمت الله علیه


اختلاف




 روشی مخالف با احوال ، اقوال ،افکار ونظریات کسی را اختیار نمود را اختلاف می نامند و اختلاف رأی امری فطری است . همانطوری که الله تعالی زبان ورنگ انسان را مختلف درست کرده است به همانصورت فرق عقل و فهم هم عملی فطری است که به انسان بودیعت گذاشته شده است و همانطور که اختلاف در زبان ورنگ نشانه ای از نشانه های قدرت الهی است همانطور اختلاف در درک وفهم هم نشانه ای از نشانه های قدرت الهی است . و اگر تمامی انسان ها در تمامی موارد مانند هم می بودند زندگی بی رونق و خسته کننده می شد . لذا وقتی که درک وفهم انسان ها با هم فرق می کند اختلاف رأی هم جزئی از ضروریات زندگی قرار می گیرد . اما تا زمانی که اختلاف نظرات از حدود شرعی پای بیرون ننهاده است اختلافی مقبول می باشد که فواید زیادی در بر دارد . مثلا : از اختلاف نظر مقبول یک تصویر و عمل از نکته نظرات مختلفی دیده می شود ....... از اختلاف مقبول برای یک مسئله جواب متعددی ظاهر می شوند . ..... از اختلاف مقبول دروازه تبادل خیالات باز می شود که باعث ترقی در آن عمل می گردد ...... بنیاد ترقی علم جدید بخاطر اختلاف نظر دانشمندان هر رشته است ....... اگر اختلاف نظر نباشد تمام تحقیقات جامد می شوند . ..... و یکی ازبزرگترین محاسن وکمالات اسلام همین است که دروازه اختلاف نظر باز است و بخاطر همین در حدیث وارد می شود که ::: إختلاف أمتّی رحمه . اختلاف امت من رحمت است . البته همان اختلافی که از حدود شرعی بیرون نرفته و به دشمنی منجر نشود و تا زمانی که دو طرف مخالف همدیگر را برداشت نموده و از افراط و تفریط خالی باشند . و از این قبیل اختلافات در بین بهترین انسان های روی زمین یعنی اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم هم وجود داشت بطور مثال این قبیل اختلافات بین دو بهترین انسان یعنی ابوبکر و عمر رضی الله عنهم دو پدر زن محبوب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم وجود داشت مثلا : در مورد اراضی فتح شده ابوبکر نظر بر تقسیم این اراضی داشتند ولی عمر نظر بر وقف آنان . در مورد عطیات ابوبکر قایل بر مساوات بود ولی عمر قایل بر ترجیح . در مورد زنان مرتدین ابوبکر نظر بر تقسیم داشت وعمر بر آزاد کردن اما با وجود تمام اختلافات بین آندو آنچنان محبتی وجود داشت که کسی گفت ای عمر تو بخاطر چندین مسئله از ابوبکر بهتر هستی او وقتی این حرف را شنید زار زار گریه می کرد وفرمود بخدا قسم که یک شب عبادت ابوبکر از عمر و از تمام خاندان عمر بهتر است . ( حیات الصحابه جلد 1 صفحه 644 ) این بزرگواران در اختلافاتشان حدود الله تعالی را زیر پایشان نگذاشتند و محاسن همدیگر را فراموش نکردند چون از زبان پاک نبی اکرم صلی الله علیه وسلم شنیده بودند که روزی بین آدم و موسی علیهم السلام مناظره و بحثی پیش آمد و موسی فرمود ای آدم تو آدم هستی الله تعالی تو را با دست قدرتش تخلیق نمود . در وجود تو روح را دمید . تو را مسجود ملائکه قرار داد و در جنت رهایش پذیر گردانید لیکن تو ما را از جنت بیرون نموده در دنیا آوردی و به مشکلات مواجه نمودی . بعد آدم علیه السلام فرمود ای موسی تو کسی هستی که الله تعالی با تو هم کلام شده است به تو تخته های تورات را عطا فرمود و با تو سرگوشی کلام نمود . ای موسی تورات چند سال قبل از تخلیق من نوشته شده است ؟ موسی فرمود چهل سال قبل از تخلیق شما . آدم فرمود آیا در تورات آیه ای وجود ندارد که نوشته است که آدم لغزشی مرتکب شد ؟ موسی گفت چرا نوشته شده است . آدم فرمود وقتی چهل سال قبل از تخلیق من این لغزش برای من نوشته شده بود تقصیر من چی بوده ؟ موسی حرف حق را پذیرفت و آدم غالب آمد . ( بخاری .کتاب أحادیث الأنبیاء .وفات موسی ) بله اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از این جور روایات درس گرفته بودند که در اختلافات محاسن همدیگر را فراموش نکنند و در عین اختلافات با هم دوست باشند . اما امروزه با کوچکترین اختلافی جزئی همه محاسن طرف مقابل از یاد برده می شود و باالعکس هزاران تهمت ناروا بدروغ به او چسبانده می شود در حالی که خود می داند که اینها دروغی بیش نیست اما وقتی اختلاف باعث شود که انسان حق را نپذیرد و فقط غلبه بر حریف را در ذهن خود پرورش دهد و قبول حق گنجایش نداشته باشد آنوقت است که این اختلاف به مجادله وشقاق تبدیل می شود واین نوع اختلاف در اسلام ممنوع و حرام می باشد . و این اختلاف است که انسان ها را به هلاکت می کشاند و اقوام را تباه می نماید . همانطور که عبدالله بن عمر رضی الله عنه می فرماید : روزی دو صحابی در مورد آیتی با هم بحث می کردند که آوازشان بالا گرفت و رسول مقبول اسلام صلی الله علیه وسلم فرمود اقوام قبل از شما هم بخاطر اختلاف در کتاب به هلاکت رسیدند . ( مسند احمد ) عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرماید رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند ::: با هم اختلاف نکنید چون اقوام قبل از شما بخاطر اختلافاتشان به هلاکت رسیدند . لذا در سه ماه گذشته بین افرادی از سازمان جیش العدل اختلافی پیش آمد و در حالی که اختلافات آنقدر داغ نبود که به دشمنی منجر شود اما متاسفانه از طرف بعضی افراد کینه توز که کاسه داغ تر از آش بودند به دشمنی تبدیل گردید . البته با سعه صدری که دوستان جیش العدل از خود نشان دادند در طول سه ماه اختلاف هیچ گونه توهینی به برادران خود در طرف مقابل نکردند و با سکوت خود می خواستند این اختلافات را ریشه کن نمایند ولی طرف دیگر با تحریکات افراد نفوذی که از طرف دشمن مشترک بین جیش العدل و برادران ریگی وارد بدنه اصلی گروه تازه بدوران رسیده شده بودند موفق شدند دامنه اختلاف نظر را به مجادله تبدیل نمایند و توسط افراد این گروه روزانه ناسزا گوئی و تهمت های ناروا بر سر دوستان جیش العدل باریدن گرفت و تا کسی از آنان انتقادی می کردند این دوستان هم متفقا شروع می کردند به فحاشی و تهمت به رهبر سازمان جیش العدل . و متاسفانه تمامی محاسن پنج ساله که در کنار هم از همدیگر دیده بودند را به باد فراموشی سپرده و وارد افراط شده با زور زبان می خواستند افراد سازمان جیش العدل را افرادی ظالم وزورگو معرفی بنمایند که با تدابیر عاقلانه رهبر سازمان جیش العدل و کنترل دوستان سازمان موفق شدند تدابیر و حیله های دشمنی را که در بدنه اصلی این افراد وارد شده وهدفشان شعله ور نمودن آتش اختلاف بود را خنثی نمایند اما وقتی افراد نفوذی متوجه شدند که سازمان جیش العدل خود را در دام پهن شده وزارت اطلاعات نمی اندازد به حیله ونقشه ای ناجوانمردانه دوست عزیزمان مولانا عبدالرئوف ریگی را به شهادت رساندند تا از این طریق بتوانند اختلافات را داغ و ریشه ای و دائمی بنمایند . غافل از اینکه مدبری بزرگتر وجود دارد که قدرت خنثی سازی تمامی مکرهای شیطانی دشمن را دارا می باشد و بمحض شهادت مولانا انگشت اتهام را بطرف جیش العدل دراز نموده و افراد گروه تازه بدوران رسیده را تحریک نمودند تا دشمنی خود را با جیش العدل اعلان نمایند و کسانی از این گروه ناخواسته در دام این فریب دشمن شیطان صفت افتاده ومتأسفانه بدون تحقیق وعقلانی شروع کردند به اتهام زنی و تهدید . اما خدای بزرگ و مهربان چون همیشه حامی مظلومان و اهل حق است زود دست اهل حق را گرفت وبرای دنیا ثابت کرد که آنچه وزارت اطلاعات ایران می خواهد و سرمایه گذاریهای کلان نموده است تا این نوجوانان بی تجربه را سردرگم نموده و در جنگی قومی بیندازد نمی شود بلکه زود پرده از این جنایت برداشت و چهره کریه وزارت اطلاعات و چهره شرمنده وپشیمان افراد فریب خورده و افرادی که از کشورهای دیگر محرکشان بودند را نشان داد تا متوجه اشتباهات و ندانم کاری های خود باشند . تا این درس عبرتی باشد برای کسانی که خود را همچون پرچمی در اختیار باد قرار می دهند تا به هر سو آنان را بچرخاند .لذا ما از این برادران تقاضا داریم خود را از چنگال این دشمنان وحشی وزارت اطلاعات بیرون بکشند وباری دیگر عاقلانه بیندیشند تا کسانی را که برای دستگیری شهید اسلام عبدالمالک ریگی شیرینی پخش می کردند را خوشحال نسازند . با تشکر محمد سعید ترکمان زهی

جدال و مرآء



 جدال یعنی :: تکرار کردن حرفی برای قبول آن از طرف مقابل.. و زمانی که اختلاف به جائی رسید که طرف مقابل بخاطر غرور حق را قبول نکرد آنرا مجادله می گویند . مجادله یعنی همان مناظره و جر وبحثی که برای اثبات حق نباشد بلکه به هر صورت برای شکست طرف مقابل باشد در حالی که حتی خودش بر حق هم نباشد . ( المعجم الوسیط -لد 1 صفحه 231 ) مرآء یعنی در کلام و کارهای دیگران خلل پیدا کردن و طعنه زدن در حالی که نیت آن شخص از این طعنه وخلل اندازی تحقیر طرف مقابل باشد . ( التعاریف ج1 ص 266 ) مراء یعنی حرف باطل را بزور مجادله حق ثابت نمودن . جدال در ترکیب وساختار وجود انسان قرار دارد و بر اساس همین قرآن می فرماید :: وكان الإنسان أكثر شيء جدلا یعنی انسان خیلی مجادله باز است امروز در تمام دنیا می بینیم که اکثر اختلافات به مجادله و مرآء تبدیل می شوند و شخصی یا گروهی که بر باطل قرار دارد سعی می کند با مجادله و جار و جنجال طرف مخالف خود را تحقیر نماید وخود را حق بجانب تلقی نمایند غافل از این که اگر انسان بر باطل بوده وبزور چالاکی خود وجاروجنجال بخواهد طرف مقابل خود را تهمت زده و تحقیر نماید این در شریعت اسلام گناهی نا بخشودنی است رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید بیشک من یک انسان هستم و مقدمات واختلافات شما پیش من می آیند ممکن است کسی از شما در بلاغت بیشتر فصیح و بلیغ باشد و من بخاطر بلاغت و چالاکی او این گمان را بکنم که او بر حق است لذا اگر بر حق او فیصله ای بکنم گویا که او یک تکه از آتش است می خواهد آن آتش را بگیرد یا ترک نماید . ( صحیح مسلم حدیث 436 ) لذا در اختلافات کسانی هستند که فکر می کنند بر اثر چالاکی و زیرکی ودروغ وتزویر خود چون طرف مقابل خود را تحقیر کرده اند برحق هستند در حالی که بر حق کسی است که نزد الله تعالی حق با او باشد نه نزد مردم . افراد زیادی هستند که در دنیا خود را با دروغ و تزویر بزرگ نشان می دهند و شاید تمام دنیا آنها را هم بزرگ بدانند ولی زمانی که نزد الله تعالی حاضر می شوند چیزی ندارند همانطور که در حدیث وارد می شود که مفهوم آن این است که : در قیامت نزد الله تعالی مردی بزرگ وشایسته وارد می شود در حالی که نزد الله تعالی به اندازه بال مگسی هم ارزش ندارد ( بخاری شریف ) و شاید کسانی باشند که نزد مردم ارزشی نداشته باشند و بر اثر دروغ و تزویر دشمنانشان تحقیر شده باشند وکسی به آنان توجهی هم ننماید اما نزد الله تعالی ارزش داشته باشند . همانطور که در حدیث وارد می شود ومفهوم آن این است که :: زیاد هستند افرادی که غبارآلود و ژولیده مو هستند وکسی آنها را به خانه خود راه هم نمی دهد ولی اگر بر الله قسمی بخورند الله تعالی قسم آنها را تکمیل می کند . ( مسلم کتاب البر والصله باب فضل الضعفاء ) لذا انسان برای حصول عزت واقعی باید همیشه خود را در جانب حق قرار بدهد و از حق طبعیت بنماید الله تعالی می فرماید: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه مفهوم آن این است که پس بشارت بده آندسته از بندگان مرا حرف حق را گوش می کنند و به بهترین صورت از آن اتباع می نمایند . سعادت انسان در همین است که در هر حال جدل و جاروجنجال را ترک نموده همیشه تابع حق باشد نه این که در حق نشان دادن باطل تلاش نماید . اسباب جدل و مرآء اگر کمی تأمل نمائیم که چرا مردم بجای پیروی از حق اکثر به جاروجنجال می پردازند و حق را زیر پا می گذارند و کوشش می کنند تا باطل را پوشش حق بدهند به چند علت برخورد می نمائیم : 1 - غرور و تکبر : بزرگترین علت انکار حق تکبر می باشد . چون وقتی از رسول مقبول صلی الله علیه وسلم می پرسند تکبر چیست می فرماید الْکِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ وَغَمْطُ النَّاسِ تکبر یعنی انکار حق و حقیر دانستن مردم . یکی از بزرگترین اسباب انکار حق همین صفت رذیل می باشد زیاد هستند افرادی که اگر افراد کوچکتر و یا از لحاظ علمی پائین تر حرف حقی را ظاهر نمایند وآن حرف حق مخالف با نظریه آن شخص باشد حق را انکار می کنند وبرای اثبات باطل خود توجیهاتی را می آورند و طرف مقابل خود را با دروغ تحقیر می کنند . وبرای مقابله با آن کمر بسته آماده می شوند و انسان متکبر از این ترس دارد که اگر حرف حق را قبول نماید به طرف مقابلش عزت وشرفی می رسد وبخاطر جلوگیری آن عزت وشرف حق را انکار می کند غافل از این که الله تعالی می فرماید تُعِزُّ مَن تَشَآءُ عزت الله تعالی می دهد . 2 – تخریب نمودن طرف مقابل خود . اکثر بخاطر ضد ودشمنی هدف فقط این میباشد که مخالف باید تخریب شود تا دیگران بطرف آنها تمایلی نداشته باشند وبخاطر همین از قبول حق سر باز می زند و به مجادله بازی می پردازد . 3 – نبود خوف و خشیت در دل :: یکی دیگر از اسباب جدل و جاروجنجال نبود خشیت است انسانی که در دل او خوف الله تعالی نباشد هیچوقت نمی تواند در اختلافات متعادل باشد وپای خود را از حدود شریعت درازتر ننماید . انسان بدون خوف الله تعالی دست به هر کار منفی می زند تا خود را حق و مخالف خود را باطل معرفی نماید 4 – غلبه وحصول منافع ::: سبب دیگری که انسان را مجبور به انکار حق می کند حس غلبه خواهی بر فریق مخالف است وقتی انسان در جائی منفعتی می بیند و آن منفعت قرار باشد به افراد محق تعلق بگیرد آن شخص با ترفند های مختلف سعی می کند بر فریق مخالف غلبه نماید تا بتواند منافع را حاصل نماید . شرایط صحت مجادله :: 1 – تصحیح نیت : نیت انسان در اختلافات باید حصول رضای الهی باشد 2 – بیرون نرفتن از دایره شریعت در اختلافات 3 – حل اختلافات بر اساس علم ودانش صورت بگیرد 4 – در طول اختلافات جانب ادب و احترام فریق مخالف باید حفظ شود . 5 - در اختلافات هوی و خواهشات را دخالت ندهد 6 – در زمان اختلاف اگر از طرف فریق مخالف حرف حقی بمیان آمد آنرا بپذیرد 7 – در زمان اختلافات هیچوقت سعی نکند از میدان صداقت خارج شود و دروغی بمیان آورد 8 – همیشه در زمان اختلافات با فریق مخالف خود با نرمی برخورد نماید و برخورد ها تمسخر آمیز نباشد . 9 – در زمان اختلافات فریق مخالف خود را بر اشتباهاتش شرمنده و مسخره ننماید وراهی برای بیرون رفت از این جهالت پیش پایش بنهد . 10 – در اختلافات از ضد و تحمیل نظریه خود پرهیز نماید مگر در شرایطی که بر اثر ماندن آن به اسلام نقصانی وارد شود . الله تعالی همه ما مسلمانان جهان را بر حق ثابت قدم بدارد با تشکر محمد سعید ترکمان زهی

یکی از بزرگترین و مستحکم ترین عقاید اسلام عقیده ولاء وبراء



بسم رب المجاهدین یکی از بزرگترین و مستحکم ترین عقاید اسلام عقیده ولاء وبراء است که بعنوان قلعه اسلام تلقی می گردد تا زمانی که عقیده ولاء وبراء در قلوب مسلمانان محکم و مضبوط باشد هرگز کفار نمی توانند به اسلام ومسلمین ضربه وارد کنند ولی هر قدر این عقیده ضعیف تر باشد زیان آن همان قدر بالا تر است . الله تعالی می فرماید ::: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول خدا و كسانى كه ايمان آورده، اقامه نماز مىكنند، و در حال ركوع اداء زكات مىنمايند. لذا مومن دوست مومن است وهر گاه مومن به مشکلی مواجه می شود وظیفه دیگر مومنان است که با او همکاری نمایند تا از بحران خارج شود و در مقابل ظالم از او حمایت نماید اما امروزه می بینیم افرادی از امت اسلامی بجای این که بنفع مومنین کار کنند متاسفانه در صف کفار ایستاده اند وبر علیه مومنین فعالیت می کنند جدای از این که به مسایل شرعی این مسئله آگاهی داشته باشند لذا برآن شدم تا مختصری در این باب نگارش کنم تا شاید مومنین از این گرداب وحشتناک حمایت کفر باز آیند . الله تعالی در باره موضع گیری در برابر کفر می فرماید : قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ بله الله تعالی این عمل ابراهیم علیه السلام رو نمونه ای برای مومنان قرار داده است تا او را بعنوان اسوه اتباع نمایند و همانطور که در این آیه ابراهیم علیه السلام نسبت به کفار ابراز بیزاری می کند و خود را دشمن آنها و آنان را دشمن خود می داند لذا بر هر مسلمان لازم است تا در مقابل کفاری که بر علیه مسلمانان فعالیت می کنند همین موضع را اختیار نمایند اگر کسی خلاف این موضع را اختیار نماید و کفار را دوست وبر علیه مسلمانان فعالیت کند طبق فتوای الله تعالی جزء همان کفار بشمار می رود . همچنان که الله تعالی می فرماید ::: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ یعنی ای کسانی که ايمان آورده ايد ، يهود و نصارا به دوستی برمگزينيد، آنان خود دوستان يکديگرند هر کس از شما که ايشان را به دوستی گزيند در زمره آنهاست و خدا ستمکاران را هدايت نمی کند. امام طبری رحمه الله می فرماید : هر کس با کفار محبت بکند ودر مقابل مومنان آنها را کمک بکند از ملت کفر بشمار می رود ( تفسیر طبری ج4 ص 617 ) حضرت بن عباس رضی الله عنه در باره این آیه می فرماید : مَن تَوَلَّاهُم فَهُوَ مُشرِکٌ مِثلُهُم هر کس با کفار محبت بکند مثل آنان مشرک است ( تفسیر رازی ج 16 ص 19 ) حضرت عبدالله بن عتبه بن عبدالله بن مسعود می فرماید : لیتق أحدکم أن یکون یهودیا أونصرانیا و هو لایشعر . یعنی هر کس از شما باید از این بترسد که بصورت نا محسوس یهودی و نصرانی نشود . یعنی کسانی که در برابر مسلمانان کفار و خصوصا دشمنان اصحاب و مادر مومنان عایشه را حمایت می کنند وهمراهی می نمایند اگر چه خود را مسلمان می داند ولی در اصل از همان قوم می باشند . اگر کسی یهود را حمایت می کند یهودی و کسی نصارای را حمایت می کند نصرانی و کسی روافض را حمایت می کند رافضی می باشد . همانطور که در جنگ بدر عموی پیامبر اسلام قبلا مسلمان بود ولی از ترس اینکه اگر با لشکر کفر همکاری نکند خانواده اش به خطر می افتد با همین نیت در جنگ بدر شرکت کرد که کسی را نمی کشد فقط سیاهی لشکر قرار می گیرد ولی زمانی که به اسارت مسلمانان در آمد وبرای آزادی کفار فدیه تقاضا گردید برای آن هم حکمی مانند حکم یک کافر صادر شد ورسول مقبول صلی الله علیه وسلم به او فرمود : ألله أعلم بإسلامک فإن یکن کما تقول فإن الله یجزیک و أمّا ظاهرک فقد کان علینا فاقتد نفسک . یعنی الله تعالی از اسلام تو بهتر آگاه است و اگر همانطور است که می گوئی الله تعالی جزای آنرا به تو می دهد ولی فعلا ظاهرا تو خلاف ما ایستادی پس برای رهایی خود بند وبست فدیه را بکن . بله دوستان علماء اسلام برای کسانی که با کفار همراه می شوند ودر مقابل مسلمین ومجاهدین قرار می گیرند فتوای کفر داده اند همانطور که فتوای بن باز رحمه الله تعالی است که می فرماید : علماء اسلام بر این متفق هستند که هر کس بر خلاف مسلمانان کفار را کمک کند وبا آنها هر نوع همکاری بکند مانند کفار می شود . ( فتاوای بن باز باب نواقض الاسلام ج 1 ص 274 ) و درگی علماء هم بر همین فتوی قایل می باشند همانطور که می فرمایند : فإن کان هناک محاربا للمسلمین و معینا للکافرین بخدمته أو کتابه فهو کافر ( ألمحلّی ج 12 ص 126 ) یعنی اگر شخصی با مسلمانا مخالفت وبا کفار همکاری نماید پس او کافر است . لذا از تمامی ملت اسلام درخواست می شود راه خود را از راه کفار و دشمنان اسلام و یاران محبوب پیامبر اسلام ودشمنان ناموس رسالت جدا نمایند تا در روز قیامت در صف کفار قرار نگیرند . شما امروز شاید بخاطر همکاری اطلاعات کمی وضعتان از نظر اقتصادی خوب باشد ولی بدانید که روزی مرگ فرا می رسد ونزد الله تعالی هیچ ارزشی نخواهید داشت همانطور که بروایت بخاری شریف رسول مقبول صلی الله علیه وسلم می فرمایند . در روز قیامت مردی بزرگ و ظاهرا محترم نزد الله تعالی می آید در حالی که نزد الله تعالی باندازه بال مگسی هم ارزش ندارد . لذا بجای این که ارزش خود را نزد چهار نفر اراذل و اوباش بالا ببرید بهتر همان است که قیمتتان را در پیشگاه الله تعالی بلند نمائید . 
 با تشکر محمد سعید ترکمان زهی

پنج نکته کامیابی وپیروزی در راه مبارزه و جهاد


الله تعالی در اولین آیه از سوره انفال پنج نکته کامیابی مجاهدین را بیان می دارد .و این همان صفاتی هستند که در تک تک افراد بدر موجود بودند وبر اثر همین صفات الله تعالی بدون افراد و وسایل آنها را به پیروزی رساند در حالی که در جنگ بدر کفار مکه هزار نفر و تا دندان مسلح بودند ولی اصحاب بدر 313 نفر بدون ساز وسامان جنگی. ولی الله تعالی افراد کمتر و دست خالی را بر افراد کثیر و تا دندان مسلح پیروز گردانید و 70 نفر از بزرگترین ائمه کفر و سردارانشان کشته شده و70 نفر دیگر بدستان پر توان صحابه رضوان الله تعالی علیهم اجمعین اسیر گردیدند . و آن صفات عبارت بودند از ::: 1 – للهیت واخلاص ( قل الأنفال لله والرسول ) یعنی در راه مبارزه و جهاد هیچ کس به فکر مال نباشد وبلکه مبارزه خود را فقط بخاطر رضای الله تعالی انجام بدهد 2 – تقوی الهی ( فاتقواالله ) یعنی در راه مبارزه و جهاد از الله تعالی بترسید وتقوی اختیار نمائید چون تقوی جذب کننده نصرت ومدد الله تعالی است 3 – محبت فی مابین و اجتماعیت : ( وأصلحوا ذات بینکم ) یعنی از الله تعالی بترسید وبا هم اختلاف نکنید بلکه در تمام مدت مبارزات و جهاد با هم با محبت و مهربانی برخورد کنید واز اختلاف و گفته هایی که سبب اختلاف می شود پرهیز نمائید . 4 – اطاعت از الله تعالی 5 – اطاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یعنی از الله تعالی و رسولش اطاعت کنید آنچه شما را حکم به کردن آن عمل داده اند و یا از اعمالی منع نموده اند به احکاماتشان پایبند باشید البته حصول این پنج نکته کامیابی مبارزین در اطاعت از امیر است کسانی که از امیر خود بخوبی اطاعت می کنند می توانند بر این پنج صفت پایبند باشند والا نه . بصورت کلی یعنی در راه مبارزه وجهاد با قل الأنفال لله والرسول توجه تان را از دنیا بر دارید و دل به دنیا نبندید و با آیه فاتّقواالله . از پیروی خواهشات ونفس پرستی پرهیز نمائید وفکر پست ومقام نباشید . وبا آیه وأصلحوا ذات بینکم تعلقات بین همدیگر را خوب کنید با هم محبت بکنید ویا اینکه با هم اختلاف نکنید چون وقتی اختلاف پیش بیاید زبان ها غلط استعمال می شوند و دروغ ، غیبت ، تهمت وبدگانی پیدا می شود که نصرت الله تعالی را کاملا بند نموده و مبارزان را با مشکلات مواجه می نماید و با آیه اطیعوالله ورسوله می فرماید به احکامات الله تعالی پایبند باشید واگر هم اختلافی پیش آمد باز هم از هم دیگر کینه به دل نگیرید بلکه در حین اختلاف هم پایتان را از حدود شریعت بیرون نبرید . اگر در افرادی یا گروهی ویا سازمانی این صفات وجود داشته باشند گویا حامل صفات اصحاب بدر هستند و مطمئن باشند که هیچ قدرتی نمی تواند با آنها مقابله بنماید و یقین کنند که الله تعالی با تمام قدرتش و جبرئیل با همان لشکری که در بدر شرکت نمود پشت سر این سازمان ویا گروه قرار دارند ولحظه به لحظه آنها را راهنمائی و نصرت می کنند که بزرگترین وسیله رسیدن به اهداف و پیروزی می باشد . با تشکر : محمد سعید ترکمان زهی

۱۳۹۳ تیر ۲۵, چهارشنبه

آیا شیعه کافر است یا مسلمان ؟

فیصله در دست شماست 
بخوانید ونظر خود را بنویسید !
آیا شیعه کافر است یا مسلمان ؟
اهل سنت وحفاظت قرآن – شیعه وتحریف قرآن

ابتدای نزول قرآن مجید در تاریخ 21 رمضان المبارک مطابق با 10 اگست سال 610 میلادی شروع شد در آن زمان عمر نبی اکرم % مطابق با تاریخ قمری 40 سال و 6 ماه و12 روز و مطابق با حساب شمسی 39 سال و 3 ماه و22 روز بود .
( الرحیق المختوم ص 96 – 97 ) 
آیات اولیه ای که بر نبی اکرم % نازل شدند 5 آیه اول سوره علق بودند که هنگام تکرار حضرت جبرئیل ٪ نبی اکرم ٪ آنرا زیر زبان تکرار می نمود که الله تعالی بعد در آیه 16 سوره قیامه فرمود ای نبی زبانت را حرکت نده ودر همین سوره آیه 17 و 18 می فرماید بی شک این قرآن را در سینه تو جمع نمودن و آنرا به تو یاد دادن وظیفه ی ماست لهذا وقتی آن برایت خوانده می شود با توجه گوش کن .
وسال وفات نبی اکرم ٪ جبرئیل دوبار از زبان رسول مقبول اسلام ٪ آنرا گوش نمود گویا که سینه مبارک نبی اکرم ٪ بزرگترین وصحیح ترین مخزن قرآن بود که شائبه کوچکترین اشتباهی نسبت به آن کفر محسوب می گردد . اما چونکه نزول قرآن بصورت صوتی بود رسول مقبول اسلام ٪نحوه صحیح تلفظ و اعراب را هم به شاگردان خود یاد می داد وبعد از هجرت به مدینه منوره اولین کاری که انجام داد ساختن مسجد وبنای سایبانی بنام صفه جهت تدریس قرآن بود که اساتذه در آن محل به شاگردان خود تعالیم می دادند همانطور که حضرت عباده بن صامت ^ می فرماید وقتی که کسی هجرت کرده به مدینه منوره می آمد ما او را به یک انصاری تحویل می دادیم تا به او قرآن بیاموزد و در مسجد النبی آنقدر تعلیم القرآن بالا گرفت که نبی اکرم ٪ دستور داد آواز خود را پست کنید . وشب وروز صحابه کرام # مشغول حفظ قرآن مجید بودند و چون حافظه اعراب در آن زمان خیلی قوی بود طوری که تمام اعراب نسب خود و حتی نسب اسب های خود را هم از بر کرده بودند لهذا در وقت کمی تعداد زیادی از آنان توانستند قرآن مجید را حفظ نمایند بطوری که در سال 4 هجری حادثه المناک بئر معونه ( حادثه قرّآء ) پیش آمد ودر آن 70 صحابی که همه آنان از حافظان قرآن بودند شهید شدند ودر نتیجه همین ذوق وشوق حفظ قرآن بود که در زمان خود نبی اکرم صلی الله علیه وسلم جماعت بزرگی از اصحاب رضی الله عنهم جزء رده ی حافظان قرآن قرار گرفتند طوری که فورا بعد از وفات نبی اکرم صلی الله علیه وسلم در سال 11 هجری در جنگ یمامه 700 حافظ قرآن به شهادت رسیدند و ازمشهورترین حافظان آن جماعت دربین اصحاب می توان اسامی زیر را نام برد .
حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه حضرت علی المرتضی رضی الله عنه حضرت طلحه رضی الله عنه حضرت سعد رضی الله عنه حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه حضرت سالم رضی الله عنه حضرت ابو هریره رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه حضرت عمروبن عاص رضی الله عنه حضرت عبدالله بن عمرو رضی الله عنه حضرت امیر معاویه رضی الله عنه حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه حضرت عبدالله بن سائب رضی الله عنه حضرت عایشه صدیقه ام المومنین رضی الله عنها حضرت ام المومنین حفصه رضی الله عنها حضرت ام المومنین ام سلمه رضی الله عنها ( مقدمه معرف القرآن ، ص 81 ) 
در کنار حفظ قرآن نبی اکرم صلی الله علیه وسلم از کتابت آن فراموش نشده بلکه هر زمان که آیه ای نازل می شد دستور می داد او را بنویسند وکاتب وحی حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه کاتب خصوصی رسول مقبول بودند ودر کنار حضرت زید کاتبان وحی دیگری به نام های حضرت ابوبکرصدیق رضی الله عنه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه حضرت علی مرتضی رضی الله عنه حضرت ابی بن کعب رضی الله عنه حضرت زبیر بن عوام رضی الله عنه حضرت معاویه بن ابوسفیان رضی الله عنه حضرت مغیره بن شعبه رضی الله عنه حضرت ابان بن سعید رضی الله عنه حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه حضرت ثابت بن قیس رضی الله عنهم اجمعین ولعنه الله علی اعدائهم الی یوم الدین بودند که کار کتابت را بعهده داشتند . 
( فتح الباری جلد 9 ، ص 18 ) 
ورسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم آنقدر به امر کتابت اهمیت می داد که صحابی بنام عبدالله بن سعیدبن العاص رضی الله عنه که در زمانه جاهلیت مشهور به کاتب بود را ماموریت دادند تا صحابه رضی الله عنهم را نوشتن وسواد یاد دهد که در عهد نبوی تعداد کاتبان وحی به 40 نفر رسیدند . 
( علوم الحدیث از دکتر صبحی صالح ، بیروت ) 
هر بار که آیه ای نازل می شد پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم به آنها دستور میداد که این آیه را در فلان سوره وبعد از فلان آیه قرار دهید واصحاب جلیل القدر او بر روی برگ درخت ، برروی سنگ ، بر بروی پوست و بر روی استخوان آنها را می نوشتند . و با ذوق وشوق واستعداد خود صحیفه هایی را مرتب می کردند همانطور که قبل از اسلام حضرت عمر رضی الله عنه خواهر او و دامادش در صحیفه ای سوره طه را نوشته بودند ودر منزل تعلیم می نمودند . لذا در زمان وفات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم 17 صحیفه به شکل های مختلف وجود داشت .
( آیینه پرویزیت از مولانا عبدالرحمن گیلانی حصه پنجم ص 718 ) 
در جنگ یمامه زمانی که تعداد زیادی از قاریان قرآن شهید شدند این احساس در ذهن حضرت عمر فاروق رضی الله عنه پیدا شد که اگر حافظان قرآن همه شهید شوند حفاظت قرآن به خطر می افتد لذا این پیشنهاد را به خلیفه بلافصل رسول مقبول صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه یار غار رسول الله صلی الله علیه وسلم دادند وحضرت ابوبکر رضی الله عنه فرمودند کاری را که رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام ندادند من چطور آنرا انجام دهم و بعد از مدتی الله تعالی اهمیت آنرا در قلب پاک او القا نموده لذا اوبه حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه کاتب وحی نبی اکرم صلی الله علیه وسلم دستور دادند تا قرآن را جمع آوری نماید .
حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه می فرماید حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه و عمر فاروق رضی الله عنه اگر به من حکم می دادند که کوهی را از جای به جایی دیگر منتقل کنم آنقدر برایم مشکل نبود از این حکم جمع آوری قرآن وبعد از مدتی الله تعالی او را شرح صدر نصیب نموده و کار جمع آوری قرآن را شروع نمود . ( بخاری کتاب فضایل القرآن باب جمع القرآن )
حضرت زید رضی الله عنه با تلاش فراوان وعرق ریزی بی پایان توانست مجموعه ای به نام ( أُمّ ) تهیه نماید ودر این راه تلاشی خستگی ناپذیر نمود و کوشش او را می توان از اصولی که برای تایید نوشته ها مقرر فرمود مشخص نمود. 
1 – خود زید رضی الله عنه حافظ بود و نوشته بدست آمده را با آیات در حافظه خود مقایسه می نمود .
2 - حضرت عمر رضی الله عنه حافظ قرآن بود آیه بدست آمده را به تایید او هم می رساند .
3 – تا زمانیکه دو شاهد پیدا نمی شد که این آیت جلوی خود رسول الله صلی الله علیه وسلم نوشته شده آن را تایید نمی کرد .
4 – این نوشته قرآنی را که بدست می آمد با نوشته های دیگر آصحاب مقایسه می نمود . و با این اصول کتاب الأُمّ را جمع آوری نمود و این مجموعه ای که جمع آوری شد سه اوصاف واضح داشت وآن اینکه : 
1 – تمام آیات سوره ها همانطور مرتب شدند که خود رسول الله صلی الله علیه وسلم ترتیب داده بود . 
2 – در این مجموعه تمام لهجه ها موجود بودند که هر کس بتواند با لهجه خود تلاوت نماید .
3 –سوره ها جدا جدا ترتیب داده شد و هر سوره مصحفی جداگانه بود . 
و این نسخه نزد خلیفه ی بلا فصل رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت ابوبکر صدیق جمع آوری شد و بعد از وفات ایشان نسخه نزد پدر زن رسول الله صلی الله علیه وسلم وداماد حضرت علی رضی الله عنه یعنی خلیفه ثانی امت اسلامی حضرت عمر فاروق محفوظ شد وبعد از شهادت ایشان نزد ام المومنین حضرت حفصه رضی الله عنها گذاشته شد . وچون در بین مسلمانان قبایل مختلفی با لهجه های مختلف وجود داشت قرآن به هفت لهجه معروف تلاوت می شد . حضرت جبرئیل حکمی آورد که ای نبی شما امت خود را به یک حرف و لهجه تعلیم بدهید اما رسول مقبول اسلام دوباره خواهش نمود که من برای امت خود مغفرت طلب می کنم چون ضعیف است . جبرئیل تشریف آورده فرمود الله تعالی می فرماید امت خود را با دو حرف و لهجه تعلیم بده . رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمود امت من طاقت ندارد ویکبار دیگر جبرئیل آمده عرض نمود که امت را با سه لهجه وحرف تعلیم بده اما نبی رحمت بازهم خواهش نمود که من باز هم برای امت خود مغفرت ومعافی طلب می نمایم وبرای بار چهارم جبرئیل آمد وعرض کرد که امت خودرا با هفت حرف تعلیم بده 
( مسلم ،کتاب فضایل القرآن ، باب بیان القرآن انزل علی سبعه احرف ) 
و این هفت لهجه در بین اصحاب عام شده بود و کتاب الأُمّ حضرت زید رضی الله عنه با همین هفت لهجه نوشته شد . و اصحاب گرامی از سال 25 هجری تا سال 35 هجری یعنی سال فتوحات دوره عثمانی هر منطقه ای را فتح می نمودند هر صحابی با لهجه خود قرآن را به آن مرد م تعلیم می داد در یک وقت محدود تمام مردم حقانیت هر هفت لهجه را می دانستند ولی هر چه اسلام بیشتر پیشرفت می کرد ودین به مناطق عجم ها رسید آگاهی از هفت لهجه کم شد و مردم همدیگر را بخاطر لهجه های مختلف تحقیر و تکفیر می نمودند وزمانی که حضرت حذیفه بن یمان رضی الله عنه از آذربایجان برگشت به داماد رسول مقبول صلی اله علیه وسلم حضرت عثمان پیشنهاد داد و عرض کرد که مردم در مناطق مختلف همدیگر را تکفیر می کنند شما قرآن را با یک لهجه جمع آوری نمایید تا همه مردم دنیا با همان یک لهجه تلاوت نمایند تا بین امت اختلافی پیش نیاید . و حضرت عثمان یک کمیته چهار نفره به حضور حضرت زید بن ثابت رضی الله عنه و حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه و حضرت سعید بن العاص رضی الله عنه و حضرت عبدالرحمن بن حارث رضی الله عنه تشکیل داد وبه آنها سفارش نمود که همان مصحفی که در زمان دو خلیفه بلافصل رسول الله صلی الله علیه وسلم رایج بوده را طوری باز نویسی بکنید که با یک لهجه تلاوت شود واگر در نوشتن کلمه ای اختلاف وجود داشت آنرا با لهجه قریش بنویسید واین کمیته توانست خدمت بزرگی انجام بدهد و آن اینکه کتاب الأُمّ را به یک نسخه وبا یک لهجه تالیف نمود ودر آن این اوصاف موجود بودند . 
1 – تمام صحیفه های موجود نزد اصحاب را جمع آوری نموده ودوباره با کتاب الأُمّ مقایسه نمودند . 
2 – سوره های قرآن که صحیفه های جداگانه بودند را به یک صحیفه بزرگ جمع آوری نمودند . 
3 – تمام صحیفه را بدون نقطه وحرکات نوشتند تا تمام مردم که لهجه های مختلف دارند بتوانند با یک لهجه تلاوت نمایند . 
4 – از این صحیفه مصحف های زیادی را نوشتند وبه کشور های مناطق از قبیل . مکه مکرمه ، شام ، یمن ، بصره وکوفه فرستادند ویک نسخه در مدینه منوره بایگانی نمودند . 
5 – همراه هر نسخه که به منطقه ای فرستاده می شد یک قاری بزرگوار همراه آن جهت تعلیم فرستاده می شد . 
6 – بعد از تکمیل مجموعه أُمّ حضرت عثمان برای جلوگیری از اختلاف های بعدی تمام نسخه هایی را که نزد اصحاب بود سوزاند .
لذا این عقیده هر مسلمان است که کتابی که توسط کمیته چهار نفری حضرت عثمان رضی الله عنه تایید ونوشته شد بر حق بوده و الله تعالی در طول 14 قرن طبق وعده خودش او را حفاظت نموده است وهر کس نسبت به حقانیت آن تردید داشته باشد و یا آنرا تحریف شده بداند از دایره اسلام خارج می گردد .
همانطور که الله تعالی می فرماید : 
﴿﴾ [قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد الروم: 1 – 2] 

هیچ شکی نیست که قرآن کتاب خداست و معجزه جاودان رسالت و نبوت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم می‌باشد و خداوند آن را برای هدایت و راهنمائی بشر نازل فرمود و قرآن برنامه بدون بديل و هدايتگر مردم به صلاح امور دين و دنياي آنهاست كه آنان را از تاريكي و ظلمات به نور و روشني تا روز قيامت رهنمون شده و آنان را به راه راست هدايت می‌نماید.
به اعتقاد همه مسلمانان قرآن با نقل متواتر، بطور نوشته و شفاهی نسل از نسل بدون هیچ گونه تغییر و تبدیلی به ما رسیده است و حفاظت از این کتاب عظیم را خود پروردگار جهانیان بر عهده گرفته است چنانچه می‌فرماید: ﴿﴾ [الحجر: 9] یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
وخداوند می‌فرماید: ﴿ فصلت: 42].یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمی‌یابد».
و به اعتقاد همه علمای اسلام هر کس کوچکترین شکی در کلام الله بودن آیه‌های قرآنی داشته باشدو یا یک لفظ از قرآن را انکار نماید یا بگوید آیه ای به قرآن افزوده شده است و یا چیزی از آن کم شده است و یا الفاظی تغییر داده شده اند از دائره اسلام خارج شده و کافر می گردد؛ چنانچه علامه ابن حزم در کتاب محلی می‌نویسند: وأن القرآن الذي في المصاحف بأیدي المسلمین شرقا وغربا فما بین ذلک من أول القرآن إلی آخر المعوذتین کلام الله عزوجل ووحیه أنزله علی قلب نبیه محمد صلی الله علیه و سلم من کفر بحرف منه فهو کافر( - محلی ص 1.)
ترجمه: بی‌شک قرآنی که در دست همه مسلمانان جهان قرار دارد از اول تا آخر معوذتین کلام خداوندی و وحی الهی است که بر قلب پیامبرش محمد صلی الله علیه و سلم نازل فرموده است و هر کس یک حرف از آن را انکار نماید کافر می‌شود.
قاضي عياض از ابو عثمان حداد نقل مي‌کند که او گفته است: تمام کساني که پيروان توحيد هستند بر اين اتفاق دارند که انکار يک حرف از قرآن کفر مي‌باشد( - الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳).)
ابن قدامه مي‌گويد: 
اگر شخصي سوره‌اي از قرآن يا آيه‌اي يا کلمه‌اي و يا حرفي از آن را انکار کند، در بين مسلمانان اختلافی وجود ندارد بر اينکه او کافر مي‌باشد.( - لمعة الاعتقاد ص 19 )
بغدادي مي‌گويد: اهل سنت تکفير نموده آن گروه از شیعه را که چنين مي‌پندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجيت نيست بخاطر اينکه - طبق گفتار آنها- صحابه بعضي از قرآن را تغيير داده و برخي ديگر را تحريف نموده‌اند.( - الفرق بین الفرق ص، 315 چاپ دار الآفاق، بیروت )
ابن حزم در جواب استدلال نصاري به عقیده شیعیان درباره تحريف قرآن چنين مي‌گويد:
و اما گفتارشان درباره ادعاي شیعیان در مورد دگرگوني قرآن، بايد گفت: شیعیان مسلمان بشمار نمي‌آيند( - الفصل 2/80 )
این قول اجماعی همه علماء و بزرگان اسلام در مورد قرآن می‌باشد که هر کس یک لفظ از قرآن را انکار کند و یا اعتقاد به تحریف و تغییر در قرآن داشته باشد کافر و از دائره اسلام خارج می‌باشد.

یکی از بزرگترین دلائلی که این فرقه را از دائره اسلام خارج می‌کند و این فرقه را جزو کفار قرار می‌دهد عقیده باطل این فرقه نسبت به کتاب عظیم الشان قرآن است، شیعیان طبق اظهارات کتابهای معتبر و اقوال آخوندهای بزرگ این فرقه اعتقاد دارند قرآن عظیم مورد تحریف قرار گرفته است، یعنی آیه‌هائی از قرآن حذف شده است و آیه‌هائی به قرآن افزوده شده است و علمای شیعه تحریف قرآن را نه به عنوان روایت بلکه به عنوان یک عقیده مسلم و قطعی در کتابهایشان بیان کرده اند.
اما همه می‌گویند شیعیان همین قرآن را می‌خوانند و همین قرآن را قبول دارند و حتی مسابقات قرآنی برگزار می‌کنند و غیره؟ 
در پاسخ آنها می‌گویم برای شناخت هر فرقه باید به کتب آن فرقه مراجعه نمود و دین و مذهب یک گروه و فرقه از مردم شناخته نمی‌شود بلکه باید به کتابهای آن مذهب مراجعه نمود، مثلا اگر کسی بخواهد در مورد مسیحیت و یا یهودیت قضاوت کند باید به کتب مسیحیان و یهودیان مراجعه نماید و نمی‌توان برای قضاوت در مورد یک دین و مذهب و یا حتی یک گروه با توجه به نظر و افکار افراد گروه و یا مذهب قضاوت نمود و الان ما هم اگر می‌خواهیم فرقه شیعه و عقائدش را بدانیم باید به کتابهای شیعه مراجعه کنیم زیرا آخوندهای شیعه مانند یهودیان بسیاری از حقائق مذهب خود را از عوام مخفی و پنهان نموده و طبق عقیده ای دیگر بنام تقیه تا ظهور مهدی به این نفاق ادامه خواهند داد، الان ما نگاهی به کتابهای شیعه می‌اندازیم تا ببینیم کتابهای شیعه در مورد تحریف قرآن چه می‌گویند.
گزارش تحریف شدن قرآن در احادیث شیعه آنقدر زیاد و چشمگیر است که علمای شیعه معتقدند از ارکان تشیع باور به تحریف قرآن است و این سخن مخالفان شیعه نیست بلکه چنانچه خواهد آمد بزرگترین علمای تاریخ تشیع چنین اظهار نظر کرده اند. 
چنانچه ابو الحسن عاملي مي‌گويد: نزد من «تحريف قرآن و تغييرش» از ضروريات مذهب شيعه می‌باشد( - مقدمه دوم، فصل چهارم، برای تفسیر مرآة الانوار و مشکاة الاسرار، و برای مقدمه تفسیر برهان بحرانی نیز چاپ شده است )
علمای بزرگ شیعه در کتابهایشان از عقیده شیعه و امامان معصوم به تحریف قرآن گفته اند و با صراحت بیان کرده اند که همه امامان معصوم و بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن بوده اند چنانچه فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در مقدمه تفسیرش بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است: آنچه که از این روایت و دیگر روایات از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت می‌شود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است..و برخی از آن تغییر و تحریف شده است و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است، از جمله نام علی (علیه السلام) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (صلى الله علیه وسلم) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد پسند خدا و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد نیست.
نعمت الله الجزائری یکی از محدثین و علمای بزرگ شیعه در کتاب نورالبرهان بعد از ذکر روایاتی مبنی بر تحریف شدن قرآن می‌گوید: می‌گویم: اصحاب و علمای ما در کتاب های اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کرده اند که دلالت بر تحریف قرآن می‌کند و بسیار در آن نقص و زیادتی وجود دارد.
علمای بزرگ شیعه گفته اند روایات تحریف قرآن متواتر است و اگر قرار باشد روایات تحریف قرآن را انکار کنند باید به طور کلی مذهب شیعه را انکار نمایند و امامت را انکار نمایند زیرا روایات تحریف قرآن از روایات امامت هم بیشتر است و اگر شیعه ای عقیده تحریف قرآن را انکار نماید باید مذهب شیعه را منکر شود چنانچه عالم شیعه ملا باقر مجلسی در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» در شرح حديث هشام بن سالم از أبي عبدالله (عليه السلام) روایتی نقل کرده که جعفر صادق فرمود: 
«همانا قرآني که جبرئيل (عليه السلام) براي حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) آورد هفده هزار آيه بود.( - مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول جلد دوازدهم ص 525. )
ملا باقر مجلسی در شرح این حدیث مي‌گويد: مخفي نيست اين روايت و روايات صحيح ديگر، صريح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغيير آن و نزد من روايات در اين زمينه از لحاظ معنا متواتر مي‌باشند، و کنار گذاشتن همه اين روايات موجب سلب اعتماد از تمام روايات مي‌گردد بلکه در گمان من روايات در اين زمينه کمتر از روايات درباره امامت نيست، پس چگونه (امامت) را با روايت ثابت مي‌کنند؟»
يعني چگونه با خبر و روايت امامت را ثابت مي‌کنند در حالیکه روایات تحریف قرآن از روایات امامت کمتر نیست پس اگر روایات تحریف قرآن را انکار کنند نمی‌توانند امامت را ثابت کنند.
و عالم شیعه یوسف بحرانی در کتابش درر النجفیة می‌گوید: اگر راه طعنه زدن به روایات تحریف قرآن باز شود با وجود کثرت و تواتر و مشهور بودن روایات، هرآینه طعنه‌زدن به تمام روایات شریعت (مذهب شیعه) ممکن خواهد بود.
توضیح: عالم بزرگ شیعه می‌گوید نمی‌توان در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنه‌ای وارد ساخت زیرا طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت شیعه می‌باشد.
نعمت الله جزائری یکی از علمای شیعه می‌گويد: اخبار دال بر تحریف قرآن بيشتر از دو هزار روايت است و گروهی مانند مفيد و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع اماميه درباره آن را کردند. یعنی تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند. العیاذ بالله
شيخ مفيد می‌گويد: اخبار از ائمه هدای آل محمد به طور مستفيض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان آیه‌هائی از آن را حذف و آن را ناقص کرده اند( - فصل الخطاب ص 248 )
هاشم بحرانی (يکی از مفسران بزرگ شیعه) می‌گويد: بدان حقيقتی که در آن هيچ شکی نيست، اين است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غيره قرآنی که در ميان ماست بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) در آن تغييراتی رخ داده و آنهايي که آن را جمع کرده اند کلمات و آيات زيادی را در آن تغيير داده اند.( - مقدمه تفسير برهان در تفسير قرآن ص 36 )
و فراتر از همه این اقوال، شیعه در تاریخ ننگین خود کتابی با همین عنوان و در اثبات تحریف قرآن دارد که پرده از چهره کریه این مذهب خبیث برداشته است زیرا این کتاب با نام فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب توسط یکی از بزرگترین علمای شیعه با نام نوری طبرسی نوشته شده است که پس از مرگش به خاطر عظمت و مقام بلندش بین تشیع در بقعه مبارکه نجف اشرف (نزد شیعه اشرف البقاع است) دفن شده و خمینی در کتابهایش از وی به عنوان محدث و عالم بزرگ شیعه نام برده است.
کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی حقیقت کریه و باطل و کافر مذهب شیعه را به نمایش می گذارد و منافقان دین فروش را رسوا می‌کند و ادعای دروغین شیعیان که می‌گویند تحریف قرآن را قبول ندارند را باطل می‌کند.
نوری طبرسی از علمای بزرگ متاخر شیعه است که در سال 1320 هـ ق از دنيا رفته است نوری طبرسی ملعون در کتابش که آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب) ناميده است با ارائه دلائل زیاد ثابت می‌کند اهل تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:
اول: ادله تحريف قرآن (طبق مذهب کافر شیعه)
دوم: رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند
طبرسی در اين کتاب هزاران روايت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود می آورد، وی با تاييد و توثيق روایات تحریف قرآن می‌گويد: بدان اين روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است( - فصل الخطاب 249. )
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقيق اقوال علمای خود با نقل های موثق می نويسد قول به تحريف و تغيير قرآن و اعتقاد به ناقص بودن، عقيده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دين هستند او پس از نامبردن بسياری از علمای شیعه که قائل به تحريف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای کافر پر کرده است( - قصل الخطاب 25-30. )
اما چرا این قرآن را می‌خوانند و تفسیر می‌کنند و به بچه ها درس می‌دهند در حالی که به آن ایمان و اعتقاد ندارند؟
پاسخ این سوال را از زبان و قلم علمای شیعه بشنوید 
علامه مقبول دهلوی از علمای بزرگ شیعه و از مفسران نامدار در این باره چنین می‌گوید: از امام علی علیه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمودند: خواندن قرآن به شکل اصلی و واقعی و همانگونه که بر پیامبر نازل شد حق مخصوص صاحب العصر امام زمان علیه السلام می‌باشد 
این عالم شیعه در جائی دیگر از تفسیرش می‌گوید ما به خاطر حکم امام مجبوریم تغییراتی که منافقین در قرآن داده اند را به حال خود بگذاریم و عذاب تغییر دهندگان را کم نکنیم البته تا جائیکه ممکن باشد مردم را باخبر می‌کنیم و قرآن اصلی را امام زمان علیه السلام می آورد و آنگاه می‌توانیم قرآن را طوری بخوانیم که خداوند نازل کرده است . 
جمع آوری :محمد سعید ترکمان زهی

۱۳۹۳ تیر ۲۴, سه‌شنبه

اعتراض بعضی از مغرضان از کتب فقهی اهل سنت والجماعت مسلک احناف

اعتراض بعضی از مغرضان از کتب فقهی اهل سنت والجماعت مسلک احناف از این است که نفهم هستن واز فهم دین محروم می باشند 
دوست عزیز . الحمدلله فقه احناف بر امت مسلمه احسان بزرگی نموده اند ومسایل فرعی را بصورت آسان و عام فهم در آورده ودر معرض عوام قرار داده اند وبعضی که بر آن اعتراض می کنند از نفهمی خود آنان است در یکی از مسایلی که این دوست نفهم مان نوشته مسئله نوشتن الحمد با خون و پیشاب می باشد که کمی آنرا واضح می نمائیم تا فریب و دجل این مکاران ظاهر شود وهمه بدانند که تعصب چقدر انسان را کور می نماید مسلک این دوستان در مقابله با احناف مانند مسلک شیعه در برابر اهل سنت می باشد شیعه همیشه برای بدنام کردن اهل سنت مسایلی را که از متشابهات هستند وغیر مفتی به هستند را به مردم عوام پیش می کنند وگاه گاهی هم الفاظ اهل سنت را دم بریده نقل می کنند وگاهی هم ترجمه آنرا غلط بیان نموده تا مردم را در مغلطه بیندازند .و نحوه عملکرد این دوستان ناباب و نفهم هم مانند آنهاست ( البته منظور از نفهم همان دسته از اهل حدیث این زمان هستند که تکفیری می باشند وبی ادب هستند ) ..............
........ 1 - اولا این مسئله یکی از مفردات کتب فقهی احناف می باشد که خود علماء احناف این مطلب را در کتب خود نوشته اند که یکی از نظریات شیخ محمد بن ابوبکر الاسکاف متوفی 333 هجری بوده همانطوری که در فتاوای قاضی خان درج شده است ( والذی رعف فلا یرقا دمه فاراد ان یکتب بدمه علی جیفۀ شیئا من القرآن قال ابو اسکاف یجوز قیل لو کتب باالبول قال او کان فیه شفاء ) اما از مسایل غیر مفتی به است ودر تمام ادوار کسی به آن فتوی نداده است اما شغل اهل حدیث همین است که مسایل غیر مفتی به را به رخ مردم می کشد تا آنها را از فقه بد گمان نماید همچون شیعه ها

2 – اگر هم کسی از علماء احناف رغبت به جواز داشته آنهم در حالت اضطرار بوده نه در حالت عادی وبنا به قاعده اضطرار در اسلام چیز های حرام در حالت اضطرار حلال می شوند و این قانون را الله تعالی خودش بیان نموده است که می فرماید : فمن اضطرّ غیر باغ ولا عاد .. ..... فمن اضطرّ فی مخمصۀ غیر متجانف لإثم ..... ولی باز هم در این مسئله اهل حدیث همچون شیعه از تعصب کورکورانه خود پیروی نموده وبرای بدنام کردن فقهآء احناف و سرگردان کردن عوام از بزرگان خودشان یعنی شیعه تقلید نموده و بجای نقل تمام مطلب از کتب احناف تکه ای را از آن نقل نموده و خیانت خود را آشکار نمودند این عادت مال شیعه ها بوده ولی عاملان به قرآن وحدیث هم دست کمی از استادان خود ندارند البته گاه گاهی افراد تیزهوش از استاد خود هم جلوتر می زند واین دوستان از همان دسته تیز هوشان این امت هستند که در مکاری وفریب کاری دست شیعه را از پشت بستند . حالانکه اصل مطلب در کتب احناف به این صورت است که : ( فقال لو رعف فکتب الفاتحه باالدم علی جبهته و انفه الاستشفآء وباالبول أیضا ان علم فیه شفآء لا بأس به لکن لا ینقل ( شامی مطبوعه کویته جلد 1 صفحه 154 )الابته برادران فریبکار ما جمله آخر این مطلب را بریده اند و به مردم پیش می نمایند کسانی هم که از علماء بطرف جواز رفته اند با شرایط و در حالت اضطرار بوده نه در حالت عادی و این مطلب را خود علماء احناف بیان نموده اند 
ودر خود شامی موجود است که می فرماید  یجوز ان علم فیه شفآء و لم یعلم دواء) یعنی در حالت اضطرار هم زمانی جایز است که یقین داشته باشد که در این شفاء است وبرای شفاء داروی حلال دیگری وجود ندارد آنهم با این شرایط که علماء کرام نوشته اند
 الف : از استعمال داروی حرام برای علاج بداند که در آن شفا وجود دارد .
 ب : برای علاج از داروی حلال چیزی موجود نباشد .
 ج : غلبه موت غالب باشد یعنی اگر با حرام علاج نکند احتمال مرگ دارد .
 د : این عمل بدستور طبیب ویا حکیمی متبحر باشد .
 ه : آن طبیب و حکیم مسلمان و پرهیزگار باشد . .
 لذا دوستان کسانی از علماء که در حالت اضطرار بر جواز رفته اند با شرایط فوق دستور به جواز داده اندو این فتوای جواز از خود علماء سلفی هم صادر شده است . همانطور که در کتب فقهی اهل حدیث نزل الاابرار فی فقه نبی المختار صفحه 301 موجود است که می گوید در حالت اضطرار علاج بالحرام جائز می باشد ومفتی اهل حدیث مفتی علامه وحیدالزمان می نویسد : ( وقیل یرخص إذا علم فیه الشفاء ولم یوجد دواء آخر حلال یوثر أثره کما رخّص الخمر العطشان وأکل المیته المضطر ) می گوید جایز است وقتی بداند در آن شفا است وداروی دیگری وجود ندارد مانند کسی که تشنه وگرسنه است ودر اضطرار شراب و گوشت حرام برایش جایز است . .
 اما متاسفانه کارنامه سیاه اهل حدیث رو خودتان می بینید که چقدر خیانت نموده اند
. بعد از این چون این مسئله که سلفی نادان بر این اعتراض نموده اگر کمی متوجه می شد می فهمید که این مسئله در کتب احناف زیر بحث وباب استعمال حرام برای علاج آورده شده است یعنی جواز این مسئله در کتب اهل سنت وجود ندارد بلکه این مسئله در حالت اضطرار است مثلا اگر کسی غذا می خورد و لقمه در گلویش گیر می کند واحتمال مرگ دارد وبجز شراب چیز دیگری وجود ندارد آن شراب برایش حلال است و اگر کسی برآ ن اعتراض نماید حماقت خود را آشکار می نماید .
 و این مسئله را رد المختار شرح در مختار معروف به شامی در باب تداوی بالحرام نوشته است وربطی به جواز ندارد که اهل حدیث این را بر جواز دلیل می گیرند و در این مورد علامه شاه ولی الله محدث دهلوی رحمه الله می فرماید : و اختلف أهل العلم فی التداوی باالشی النجس فأباح کثیر منهم التداوی به ( المسوّی صفحه 411 ) ودر کتاب عرف الشذی و کتاب البرجندی مسلک فقهاء را به این صورت یاد آوری نموده اند که ( بول ما یوکل اللحمه عند مالک وکذالک مذهب احمد و مذهب محمد وزفر و نجس عند ابی حنیفه والشافعی ) حتی جانورانی که گوشتشان خورده می شود اگر چه نز امام مالک و احمد وامام محمد وامام زفر جایز است ولی باز هم نزد امام ابوحنیفه جایز نیست لذا اگر اهل حدیث دجل می کنند ونصف مطلبی را از کتب احناف می نویسند ونصف دیگر آنرا می خورند تا مردم را بفریبند این مرض خودشان است نه مشکل احناف

3 – در این مسئله اگر اسمی از ادرار برده شده منظور آن ادرار انسان یا جانوران حرام گوشت نیست بلکه استعمال ادرار جانوران حلال گوشت برای علاج را بعضی علما در حالت اضطرار جایز قرار داده اند چون رد رالمختار در جایی این مسئله را عنوان نموده که بحث آن بول مأکول اللحم است یعنی ادرار حیواناتی که گوشتشان خورده می شود اهل حدیث پدر خود را هم در بیاورند نمی توانند ثابت کنند که این مسئله در مورد ادرار انسان یا جانوران حرام گوشت نوشته شده است ودر مورد ادرار جانوران حلال گوشت مسلک خود اهل حدیث حلت است ودر مذهب آنان حلال است همانطور ی که در کتب فتاوای اهل حدیث نوشته شده کتاب فتاوای ثنائیه جلد 2 صفحه 312 نوشته شده که نوشیدن ادرار شتر ، گاو ، گوسفند واسب جایز است . و همینطور در کتب نزل الابرار و عرف الجادی هم حلت این نوشیدنی خنک برایشان جایز قرار داده شده است .
4 - اصل مذهب احناف در این باره حرمت می باشد همچنان که در در کتاب شامی از امام حاوی قدسی نقل شده است که می فرماید : ( حتی یخشی علیه الموت وقد علم انه لو کتب فاتحۀ الکتاب او الاخلاص بذالک الدم علی جبهته ینقطع . فلا یرخص فیه ) حتی اگر خوف موت هم باشد و بداند که از نوشتن الحمد واخلاص شفا می یابد ولی باز هم برایش جایز نیست بله دوستان اصل مذهب احناف همین است و در جایی دیگر در درالمختار آمده است که ( لاللتداوی ولا لغیره عند ابی حنیفه ) نزد امام ابو حنیفه نه برای علاج ونه برای مقاصد دیگر جایز نیست و در جایی دیگر می آید ( وظاهر المذهب المنع ) یعنی اگر چه بعضی علماء در حالت اضطرار استعمال داروی حرام را جایز می دانند ولی ظاهر مذهب احناف از آن منع می نماید . 
5 – اگر اهل حدیث کمی به اصل روایتی که بر آن اعتراض دارند نگاه می نمودند می فهمیدند ولی حیف . اصل روایت این است (( فقال لو رعف فکتب الفاتحه باالدم علی جبهته و انفه الاستشفآء وباالبول أیضا ان علم فیه شفآء لا بأس به لکن لا ینقل ) این همان مطلبی است که اهل حدیث آنرا برای خودش پیروزی بحساب می آورد و هر جا فقه احناف را زیر سوال می برد البته با نقل نیمی از آن و جمله : به لکن لا ینقل را خودش خورده است مانند زکریها که دلیلشان برای ترک نماز این اسن که در قرآن آ»ده است ( لاتقربواالصلوۀ ) حالا نیم دیگر آیه را نمی خوانند که ( وأنتم سکاری ) از ذکری ها می پرسند چرا نماز نمی خوانی می گویند در قرآن الله گفته نماز نخوانید ونیم دیگر آنرا که در حالت مستی را خودشان قورت می دهند و این برادران نادان ما اهل حدیث همدست زکریها وشیعه ها را هم از پشت بستند و نصف این جمله کتاب احناف را قورت داده تا بتوانند مردم را فریب بدهند واز فقه بی اعتماد نمایند منظور از اصل روایت این است که اگر نوشته شود فاتحه بر پیشانی یاناف در حالت اضطرا برای حصول شفا و یا نوشته شود با ادرار حیوانات حلال گوشت ایرادی ندارد اما شفا در اینها ثابت نیست . و این جمله آخر را خود اهل حدیث مخفی نمودند که در این ها شفا ثابت نشده . یعنی بعضی از علماء احناف هم که در حالت اضطرار وبرای دارو می گویند ایرادی ندارد ولی به این شرط که بداند در آن شفا هست ودر آخر خود جمله فیصله نموده که در اینها شفا وجود ندارد یعنی کلام آخر این جایز نیست . پس اگر کمی این دوستان نادان فکر می کردند این جمله در اصل حرمت این مسئله را بیان می کند نه جواز آنرا