۱۳۹۳ شهریور ۲۴, دوشنبه

جدال و مرآء



 جدال یعنی :: تکرار کردن حرفی برای قبول آن از طرف مقابل.. و زمانی که اختلاف به جائی رسید که طرف مقابل بخاطر غرور حق را قبول نکرد آنرا مجادله می گویند . مجادله یعنی همان مناظره و جر وبحثی که برای اثبات حق نباشد بلکه به هر صورت برای شکست طرف مقابل باشد در حالی که حتی خودش بر حق هم نباشد . ( المعجم الوسیط -لد 1 صفحه 231 ) مرآء یعنی در کلام و کارهای دیگران خلل پیدا کردن و طعنه زدن در حالی که نیت آن شخص از این طعنه وخلل اندازی تحقیر طرف مقابل باشد . ( التعاریف ج1 ص 266 ) مراء یعنی حرف باطل را بزور مجادله حق ثابت نمودن . جدال در ترکیب وساختار وجود انسان قرار دارد و بر اساس همین قرآن می فرماید :: وكان الإنسان أكثر شيء جدلا یعنی انسان خیلی مجادله باز است امروز در تمام دنیا می بینیم که اکثر اختلافات به مجادله و مرآء تبدیل می شوند و شخصی یا گروهی که بر باطل قرار دارد سعی می کند با مجادله و جار و جنجال طرف مخالف خود را تحقیر نماید وخود را حق بجانب تلقی نمایند غافل از این که اگر انسان بر باطل بوده وبزور چالاکی خود وجاروجنجال بخواهد طرف مقابل خود را تهمت زده و تحقیر نماید این در شریعت اسلام گناهی نا بخشودنی است رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید بیشک من یک انسان هستم و مقدمات واختلافات شما پیش من می آیند ممکن است کسی از شما در بلاغت بیشتر فصیح و بلیغ باشد و من بخاطر بلاغت و چالاکی او این گمان را بکنم که او بر حق است لذا اگر بر حق او فیصله ای بکنم گویا که او یک تکه از آتش است می خواهد آن آتش را بگیرد یا ترک نماید . ( صحیح مسلم حدیث 436 ) لذا در اختلافات کسانی هستند که فکر می کنند بر اثر چالاکی و زیرکی ودروغ وتزویر خود چون طرف مقابل خود را تحقیر کرده اند برحق هستند در حالی که بر حق کسی است که نزد الله تعالی حق با او باشد نه نزد مردم . افراد زیادی هستند که در دنیا خود را با دروغ و تزویر بزرگ نشان می دهند و شاید تمام دنیا آنها را هم بزرگ بدانند ولی زمانی که نزد الله تعالی حاضر می شوند چیزی ندارند همانطور که در حدیث وارد می شود که مفهوم آن این است که : در قیامت نزد الله تعالی مردی بزرگ وشایسته وارد می شود در حالی که نزد الله تعالی به اندازه بال مگسی هم ارزش ندارد ( بخاری شریف ) و شاید کسانی باشند که نزد مردم ارزشی نداشته باشند و بر اثر دروغ و تزویر دشمنانشان تحقیر شده باشند وکسی به آنان توجهی هم ننماید اما نزد الله تعالی ارزش داشته باشند . همانطور که در حدیث وارد می شود ومفهوم آن این است که :: زیاد هستند افرادی که غبارآلود و ژولیده مو هستند وکسی آنها را به خانه خود راه هم نمی دهد ولی اگر بر الله قسمی بخورند الله تعالی قسم آنها را تکمیل می کند . ( مسلم کتاب البر والصله باب فضل الضعفاء ) لذا انسان برای حصول عزت واقعی باید همیشه خود را در جانب حق قرار بدهد و از حق طبعیت بنماید الله تعالی می فرماید: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه مفهوم آن این است که پس بشارت بده آندسته از بندگان مرا حرف حق را گوش می کنند و به بهترین صورت از آن اتباع می نمایند . سعادت انسان در همین است که در هر حال جدل و جاروجنجال را ترک نموده همیشه تابع حق باشد نه این که در حق نشان دادن باطل تلاش نماید . اسباب جدل و مرآء اگر کمی تأمل نمائیم که چرا مردم بجای پیروی از حق اکثر به جاروجنجال می پردازند و حق را زیر پا می گذارند و کوشش می کنند تا باطل را پوشش حق بدهند به چند علت برخورد می نمائیم : 1 - غرور و تکبر : بزرگترین علت انکار حق تکبر می باشد . چون وقتی از رسول مقبول صلی الله علیه وسلم می پرسند تکبر چیست می فرماید الْکِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ وَغَمْطُ النَّاسِ تکبر یعنی انکار حق و حقیر دانستن مردم . یکی از بزرگترین اسباب انکار حق همین صفت رذیل می باشد زیاد هستند افرادی که اگر افراد کوچکتر و یا از لحاظ علمی پائین تر حرف حقی را ظاهر نمایند وآن حرف حق مخالف با نظریه آن شخص باشد حق را انکار می کنند وبرای اثبات باطل خود توجیهاتی را می آورند و طرف مقابل خود را با دروغ تحقیر می کنند . وبرای مقابله با آن کمر بسته آماده می شوند و انسان متکبر از این ترس دارد که اگر حرف حق را قبول نماید به طرف مقابلش عزت وشرفی می رسد وبخاطر جلوگیری آن عزت وشرف حق را انکار می کند غافل از این که الله تعالی می فرماید تُعِزُّ مَن تَشَآءُ عزت الله تعالی می دهد . 2 – تخریب نمودن طرف مقابل خود . اکثر بخاطر ضد ودشمنی هدف فقط این میباشد که مخالف باید تخریب شود تا دیگران بطرف آنها تمایلی نداشته باشند وبخاطر همین از قبول حق سر باز می زند و به مجادله بازی می پردازد . 3 – نبود خوف و خشیت در دل :: یکی دیگر از اسباب جدل و جاروجنجال نبود خشیت است انسانی که در دل او خوف الله تعالی نباشد هیچوقت نمی تواند در اختلافات متعادل باشد وپای خود را از حدود شریعت درازتر ننماید . انسان بدون خوف الله تعالی دست به هر کار منفی می زند تا خود را حق و مخالف خود را باطل معرفی نماید 4 – غلبه وحصول منافع ::: سبب دیگری که انسان را مجبور به انکار حق می کند حس غلبه خواهی بر فریق مخالف است وقتی انسان در جائی منفعتی می بیند و آن منفعت قرار باشد به افراد محق تعلق بگیرد آن شخص با ترفند های مختلف سعی می کند بر فریق مخالف غلبه نماید تا بتواند منافع را حاصل نماید . شرایط صحت مجادله :: 1 – تصحیح نیت : نیت انسان در اختلافات باید حصول رضای الهی باشد 2 – بیرون نرفتن از دایره شریعت در اختلافات 3 – حل اختلافات بر اساس علم ودانش صورت بگیرد 4 – در طول اختلافات جانب ادب و احترام فریق مخالف باید حفظ شود . 5 - در اختلافات هوی و خواهشات را دخالت ندهد 6 – در زمان اختلاف اگر از طرف فریق مخالف حرف حقی بمیان آمد آنرا بپذیرد 7 – در زمان اختلافات هیچوقت سعی نکند از میدان صداقت خارج شود و دروغی بمیان آورد 8 – همیشه در زمان اختلافات با فریق مخالف خود با نرمی برخورد نماید و برخورد ها تمسخر آمیز نباشد . 9 – در زمان اختلافات فریق مخالف خود را بر اشتباهاتش شرمنده و مسخره ننماید وراهی برای بیرون رفت از این جهالت پیش پایش بنهد . 10 – در اختلافات از ضد و تحمیل نظریه خود پرهیز نماید مگر در شرایطی که بر اثر ماندن آن به اسلام نقصانی وارد شود . الله تعالی همه ما مسلمانان جهان را بر حق ثابت قدم بدارد با تشکر محمد سعید ترکمان زهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر